قلعه تاریخی هرمز در خلیج فارس
دکتر محمود دهقانی
جزیره هرمز (/هرموز،خورموز)، یکی از جزایر ایرانی خلیج فارس است که طول محیط آن حدود ۶۰۰۰ متر میباشد و در فاصله ۸ کیلومتری بندرعباس قرار دارد. این جزیره را به علت موقعیت جغرافیایی آن و مجاورت با تنگه هرمز، کلید خلیج فارس میدانند. هرمز در اصل نام بندری معتبر در مصب رود میناب با خلیج فارس بوده است و شهر میناب کنونی بر روی خرابههای این بندر ساخته شده است. هرمز قدیم بازرگانی پر رونقی داشته است. با یورش مغولها در حدود سال 700 هجری، مردم شهر هرمز ابتدا به جزیره قشم و سپس به جزیره هرمز که در آن زمان «زرون» نام داشت کوچ نمودند و شهری در آن بنا کردند و آن را به یاد شهر قدیم خود هرمز نام نهادند. به تدریج و در سدههای پس از آن، این شهر نام خود را به همه جزیره داد (بندر جرون یا گمبرون بعدی نام خود را از آن وام گرفت) و عظمت شهر و جزیره هرمز به قدری شد که دو قرن بعد پرتغالیها به طمع این جزیره و دیگر جزایر خلیج فارس به آن حمله کردند و پس از کشتار گسترده، موفق به تصرف جزیره هرمز در سال ۹۱۳ خورشیدی شدند و قلعهای نظامی در جزیره هرمز ساختند. مردم هرمز در طول سالهای اشغال بارها قیام کردند و سرانجام این جزیره در دوران شاه عباس صفوی، توسط یکی از سرداران ایرانی به نام «امام قلی خان» آزاد شد. هم اکنون آثار و ویرانههای قلعه پرتغالیها و توپهای آن در شمال جزیره دیده میشود. دوست گرامی، دکتر محمود دهقانی که سالهاست در استرالیا زندگی میکند و به تازگی همراه پسرش «مزدک» دیداری از ایران داشته، با نگاهی به تاریخ جزیره هرمز، مشاهدات خود از جزیره را در نوشتاری خواندنی با عنوان «قلعه تاریخی هرمز در خلیج فارس»، همراه با چند تصویر برای نشر به «ایراننامه» سپرده است. دکتر محمود دهقانی پژوهشگر معماری ایران در دانشگاه تکنولوژی سیدنی استرالیا است. از آثار او میتوان به کتابهای «ناوگانی از قایقها»، «توفان باربادوس»، «بورکی» و «پشت یک چکه اشک» اشاره نمود. با سپاس از او، این نوشتار را در ادامه بخوانید و عکسهای او را از جزیره هرمز در ادامه ببینید:
ادامه مطلب ...
خانه خداوندگار نی، فرومی ریزد!
ایراننامه- شاهین سپنتا: سنگ مزار نمادینی در تخت فولاد اصفهان نصب شد تا رهگذران «خداوندگار نی» و هنرش را از یاد نبرند، اما خانه تاریخی او که روزگاری نوای خوش نی استاد در آن جاری بود و خانه مشتاقان و دوستداران هنر او بود، امروز در چنگال سیریناپذیر سوداگران گرفتار آمده و دیر نیست که کالبد رنجور این خانه کهنسال را در هم فرو کوبند و صدای نی استاد که هنوز از هر گوشه «خانه نی» به گوش میرسد، در تهاجم صدای گوشخراش بولدوزها گم شود. خداوندگار نی، عنوانی است که دوستداران موسیقی و چهرههای نامدار موسیقی ایرانی همچون استاد روحالله خالقی و استاد حسن کسایی به هنرمند پرآوازه ایرانی «نائب اسدالله اصفهانی» دادهاند. استاد نایب اسدالله نیزن اصفهانی، از هنرمندان دوران قاجار، در شهر اصفهان دیده به گیتی گشود. او نینوازی را نزد پدرش «نائبحسینخان» از هنرمندان آن دوره و «ابراهیم آقا باشی» فراگرفت و خود نیز منشاء نوآوریهای ماندگاری در این رشته هنری شد.
ادامه مطلب ...
جشن سده
دکتر الهه معروضی (انجمن دوستداران حافظ مشهد)
در واقع بنا برآنچه که از ماخذهای زرتشتی و از آیین بعد از آریاییان برای ما مدوّن مانده است اسمی از سده در منابع معتبر نداریم. اگر گفته بیرونی را قبول داشته باشیم از زمان اردشیر پاپکان جشن سده رسماً در ایران انجام شده است و نه قبل از آن. اما آنچه که خود ظاهر جشن گویای آن است چنین است که جشن سده حتی قبل از آریاییان از جشنهایی بوده که متعلق به فلات بومی ایران بوده است، زمانی که تمدن ما و تمدن بین النهرین بسیار به هم شباهت داشته است. در هر خانهای اجاقی وجود داشته که فقط یکبار در سال خاموش می شده و باز برای روشن شدن آن آتش مقدس (آتش بکری که از اصطکاک دو چوب یا دو سنگ بوجود می آید) افروخته میشد. شاید جشن سده همان زمانی باشد که آتش مقدس را میافروختند. آتش خانهها را با آن نو میکردند.
ادامه مطلب ...
جشن سده
سروده استاد ادیب برومند
بیاور مى که گاه کامرانىست
ز مى ما را هواى سرگرانىست
نوا سرده به آهنگ همایون
که گویى در سرم شور جوانىست
بزن سنتور و زان پس تار و طنبور
که دلخواهم سرود خسروانىست
مرا ساغر بریز و جام پُر کن
از آن مینا که صهبایش مُغانىست
برافروز آتشى در سینه از عشق
که لطفش به ز آب زندگانىست
ادامه مطلب ...
جشن سده
سروده: بانو هما ارژنگی
این سروده زیبا را با صدای شاعر در اینجا بشنوید
ای آتش سرخ تیرگی سوز
ای روشنِ آشیان برافروز
ای برشده آتش نیایش
ای خرمن گرمسوز سرکش
از دور مهینگو کیانی
هوشنگ نژاده، یادمانی
آورد تو را به فّر و فرهنگ
چون گوهر سفته از دل سنگ
ادامه مطلب ...
دیداری از خانه تاریخی بخردی در کوچه بحرینیها
ایراننامه- مهدی فقیهی: خانه بخردی یکی از خانههای تاریخی اصفهان است که از این بخت خوش برخوردار بوده تا از تخریب کامل در امان بماند و اکنون در دست مرمت است تا به زودی به عنوان موزه آثار فاخر صنایعدستی و هنرهای سنتی کشور مورد استفاده قرار گیرد. خانه تاریخی بخردی (به نام آخرین مالکش سرهنگ بخردی) در خیابان چهارباغ پایین و در انتهای کوچه بحرینیها واقع شده است. بنای مذکور از جمله آثار ارزشمند دوره قاجاری میباشد که هم اکنون مراحل مرمت خود را سپری میکند. در ابتدای بازدید از این یادگار ماندگار به خانهای برمیخوریم که تراز تحتانی آن به اندازه 2 یا 3 پله از سطح کوچه مجاور پایین تر قرار گرفته و دیوارهای خارجیاش با اندودی از کاه گل پوشانده شده است. ورودیهای اصلی این اثر منحصر به فرد در گذشته در ضلع شمال شرقی و جنوب غربی قرار داشته که هر کدام به واسطه یک هشتی کوچک به فضاهای داخلی ارتباط می یافته اند، ولی در حال حاضر ورودی الحاقی دیگری با درب فلزی نامتقارن در ضلع جنوب شرقی بنا ایجاد گشته است.
ادامه مطلب ...
آشنایی با شهر تاریخی سی سخت
منصوره جعفریان سیسخت (کارشناس ارشد ایرانشناسی)
سیسخت (Sisakht) یکی از شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد در جنوب غربی ایران و در 35 کیلومتری شهر یاسوج مرکز این استان واقع شده است. سیسخت در دامنه کوه زیبای دنا و در دامان طبیعتی شگفت انگیز با رایحۀ خوش طبیعت، تابلویی زیبا از نقاشی آفرینش را در مقابل دیدگان گردشگران قرار می دهد. سیسخت دارای پیشینه تاریخی بسیار قدیمی است و سابقه سکونت در آن به پیش از اسلام بازمیگردد. کشف آثار سفالی تمدنهای پیشین در حفاریهای این شهر، و نیز گورهای با قدمت 3000 سال پیش از میلاد در سیسخت گویای این موضوع میباشد. در تل اسپید (Tale-Espid) آثاری از هزاره اول تا دوره ساسانی و دوره صفوی شناسایی شد و همین امر باعث شد که تل مذکور در آثار تاریخ ملی به ثبت برسد. همچنین تل قلات (Tale- Ghalat) که در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است نیز دارای آثاری از دوران سلجوقی تا قاجاریه میباشد. سابقه روستایی سیسخت به 135 سال پیش بازمیگردد و در سال 1362 خورشیدی به جمع شهرهای کشور پیوست. این شهر سالانه شاهد بازدید گردشگران داخلی و خارجی فراوانی است.
ادامه مطلب ...
چالشهای صنعت گردشگری
از نگاه مدیر تاریخیترین هتل ایران
ایراننامه- معصومه شهباز- شاهین سپنتا: از آثار معماری بازمانده از دوران صفوی، مجموعه مدرسه، بازارچه بلند و کاروانسرای برجای مانده در کنار خیابان چهارباغ اصفهان در حدود 320 سال پیش و در زمان شاه سلطان حسین صفوی ساخته شد که وی آن را به مادر خویش پیشکش کرد؛ از این روی، مدرسه و کاروانسرای مادر شاه نامیده شد.
راه ورودی این کاروانسرا از داخل بازار مجاور بود و سالهای متمادی کاروانسرای مادر شاه پذیرای مسافران خسته و کاروانیان بود. پس از دوره صفوی کاروانسرای مادرشاه نیز کم و بیش متروک شد. در دوران پهلوی اول برای مدتی از این بنا به عنوان پادگان آمادگاه اصفهان استفاده میشد که نام خیابان آمادگاه یادگار آن دوران است. در سالهای بعد فضای نسبتا وسیع این کاروانسرا آن را به توقفگاه کامیونهای حمل قند و شکر تبدیل کرد و با قرار ماهانه سیهزار ریال در اجاره اداره قند و شکر بود. این کاربری نادرست، بی توجهی مردم و مسئولان، و عوامل طبیعی دست به دست هم داده بود تا رفته رفته این بنای تاریخی را به ویرانی بکشاند. این روند ویرانگر ادامه داشت تا این که در سال 1336 خورشیدی، شرکت سهامی بیمه ایران به پیشنهاد آندره گدار، که زمانی رییس و در آن موقع مشاور اداره کل باستانشناسی بود، طرح بازسازی کاروانسرای مادر شاه و تبدیل آن به مهمانخانه و سپس «مهمانسرای شاه عباس» را در دستور کار قرار داد. در اجرای این طرح بخشی از زمینهای اطراف، از شهرداری اصفهان خریداری شد و سرقفلی مغازههایی که در بدنه جنوبی کاروانسرا ایجاد شده بود، پرداخت شد و در تابستان 1337 خورشیدی، کار بازسازی ساختمان مهمانسرای شاه عباس آغاز شد.
وقتی همه خوابیم!
مهرداد سپهر
قبل از ماه محرم در رسانهها اعلام شد که به گفته نیروی انتظامی در مراسم امسال با هرگونه مظاهر خرافه اعم از قمه زنی، سر بریدن دام در ملاء عام و حتی علمکشی و .... برخورد میشود ولی متاسفانه به فاصله یکی دو روز پس از آن، در روزنامهها خواندیم که نیروی انتظامی حرف خود را پس گرفت. در تاسوعا و عاشورای امسال هم وقتی گذرمان به بعضی از خیابانها میافتاد، صحنههای مشمئز کنندهای را میدیدیم که گویا محکوم به دیدن آن هستیم. گوسفند و گاو و شترهایی که سر بریده میشدند و آه و اعتراض خفیف برآمده از جان بعضی عابران در حاشیه پُر خون خیابانها و بدتر از همه دیدگان وحشت زده و نگران کودکانی که ضمیر پاکشان را هنوز هیچ خشونت و زشتی آلوده نکرده است. به راستی ما به کجا میرویم؟ چطور سلامت شخصی و اجنماعی ما به عناوین گوناگون با چنین انحرافات در ظاهر پیش پا افتادهای به راحتی نادیده گرفته میشود؟ جایگاه سلامت روحی و روانی جامعه و به ویژه کودکان در این میان کجاست؟ در چنین روزهایی که قرار است مردم با آموزههای انسان ساز آشنا شوند، آیا آموزه های انسان ساز، غیر از اخلاق و مهربانی و شرافت انسانی است که باید بذر آن از کودکی در نهاد آنان نهادینه شود تا امنیت اخلاقی و اجتماعی جامعه تضمین گردد؟ آیا پدیدههای خشونتباری به این شکل موجب گسترش عصبیت و خشونت در جامعه نمیشود؟ با وجود اینکه برای تحلیل موضوعاتی این چنین که به سلامت کلان اجتماعی بازمیگردد در مجامع علمی و فرهنگی همایشهای بسیاری هم برگزار می گردد، ولی به دلیل اینکه از سوی دستگاههای اجرایی نتایج عملی آن جدی گرفته نمیشود، متاسفانه هیچگاه آگاهی پویا به بدنه جامعه سرایت نمی کند؛ گو این که معمولا علم و آگاهی با چراغ خاموش در یک سو، و نادانی و خرافه هنجارشکنانه و سنت شده که به دست اقلیتی اجرا میشود، در سویی دیگر به راه خویش ادامه میدهند.