اسفندگان، فرخنده روز بانوی ایرانی
بانو هما ارژنگی
ای زن ایرانی تو را میستایم؛ تو را که با قامت افراشته اساتیری بر بلندای ستیغ شکوه و پایداری ایستادهای و دستهایت بر ابرهای نقرهگون میسایند. ای زن ایرانی، ای جاودانه سپند، ای نمای دلداری و دلاوری، تو چونان جویباری همیشه در همه جا و همه گاه پویا و پرتوان به پیش میروی. سیمای باشکوهت در کنار آن همه گُردانی که در بلندای دوران در شاهراه فر و شکوه تاختهاند و پیشانی بلندت که در زیر تیغ خورشید میدرخشد و نگاه فروزانت که چونان خنجری سینۀ بدخواه را میشکافد در آینه جانم جلوهگر است. ای زن ایرانی، ای رودابه رستم زا، ای گردآفرید سلحشور، آرتمیس ای دریا سالار نامدار، زربانو ای فرزند دلاور رستم رویینتن که پهلوانانی چونان زال و آذربرزین و تخوار را از چنگ دشمن رهانیدهای، یوتاب ای زن نامدار که در کنار برادرت آریوبرزن با اسکندر و سپاهیانش نبردکرده و سالیان دراز با مهر و دادبر خطۀ آتروپان فرمان راندهای و یا تو کاساندان همسر کورش بزرگمرد دوران که در کنارش بر بیست و هشت سرزمین بر آیین راستی و نیکی بوده ای، امروز به یادبودتان زنجیری پیوسته از دلاوری و مهر و فروتنی و پاکی فراهم می آورم و بر گردن یکایک شیر زنان و دوشیزگان این مرز و بوم می آویزم و ندای آزادگی را که از گلوگاهشان به سوی آسمانها رهمیگشاید به فروهر پاکتان پیشکش میکنم. روز زن بر زنان دلاور و آزادۀ ایران زمین خجسته باد.
دکتر تورج پارسی:
اسفندگان را نباید با والنتاین یکی گرفت
جشن اسفندگان مىباید در همان روز پنجم اسفند بر گزار بشود نه روز 29 بهمن و روز والنتاین را نمىتوان و نباید با سپندارمذگان یکى گرفت. دکتر تورج پارسی، ایران شناس، در یادداشتی که به مناسبت جشن اسفندگان در تارنمای "نجات پاسارگاد" منتشر شد، با تاکید بر این مطلب افزود: «در سالشمار ما، ماه سی روز بوده و هر روز هم نامى داشته براى نمونه روز پنجم هر ماه به سپندارمذ نامور بوده که در ماه اسفند این روز را به نام زنان جشن مىگرفتند. به همین دلیل هم جشن سپندارمذ مىباید در همان روز پنجم اسفند برگزار بشود نه روز 29 بهمن. امید دارد که جشنها که داراى اصول نجومى هستند دستخوش آشفتگى بیش از این نشده و در برگزاریشان که بسیار پسندیده است، اصول نجومى آنها رعایت بشود». دکتر پارسی با اشاره به اصلاح گاهشماری ایرانی و افزودن روز سی و یکم به شش ماه نخست سال، زمان دقیق جشن اسفندگان را پنج اسفندماه سال خورشیدی دانست و افزود: «نیک آگاهیم که در جهت اصلاح سال شمار اوستایی شش ماه آغازین سال را سى و یک روز و ماه اسفند را بیست و نه روز، و پنج ماه دویمین سال یعنى از مهر تا اسفند را سى روز حساب کردند ... که ترجیح شایسته و خردمندانه و داراى پایه درست است پس سپندارمذگان نیز روز پنجم ماه اسپند است که شایسته است به عنوان روز ملی زن در تقویم رسمی کشور ثبت شود».
ادامه مطلب ...دکتر اردشیر خورشیدیان:
جشن اسفندگان با ولنتاین همسان نیست
روز سپندارمذ از ماه اسفند، روز گرامیداشت زنان است و نباید آن را با جشن باختری ولنتاین همسان دانست. به گزارش آناهیتا اهورایی خبریار امرداد نیوز، موبد دکتر اردشیر خورشیدیان، فرنشین انجمن موبدان تهران، در آیین بزرگداشت جشن اسفندگان روز زن ایرانی، با بیان این سخن افزود: «جشن سپندارمذگان روزی است که زنان بر تخت می نشستند و مردان به زنان پیشکشی می دادند. به همین شوند، این روز را «مزدگیران» نیز گویند. دادن مزد مینوی و ابراز مهر به زنان در این روز، شوند این نامگذاری است. اما روز عشق ایرانی، جشن مهرگان است. جشنی که مهرورزی و پیمان بستن را به یادها میآورد چون در فرهنگ ایرانی زرتشتی، مهرورزی بدون پیمان، سپندینه نیست». اردشیر خورشیدیان با اشاره به آیین نوزوتی موبدیاران زن، که برای نخستین بار انجام شد، گفت: «آیین زرتشتی بر نُه اصل استوار گشته و انجمن موبدان بنا بر اصل پنجم، برابری زن و مرد و اصل هفتم، فرشگرد و تازه گردانیدن جهان، آیین موبدیاری هشت تن از زنان شایسته زرتشتی را برگزار میکند چرا که ما بر این باوریم که زنان نیز یاریگر فرهنگ و کیش خود هستند».
جشن اسفنگان، روز جشن زمین، روز جشن زن ایرانی
سروده بانو هما ارژنگی
این سروده زیبا را با صدای شاعر در اینجا بشنوید
جشن اسفندیست و روزی خوش/ کهن آیین شاد ایرانی
خاک در جنبش و زمین در جوش/ جشن بانوی راد ایرانی
سال نو در کمین سال کهن/ گاه جشن و زمان بیداریست
سبز پوشان خاک در راهاند/ زندگی در تن زمین جاریست
میستاییم و پاس میداریم/ این کهن مام نرمخوی زمین
خاستگاه تمام آدمیان/ ایرتن گاهوار مهرآیین
به جز آیین پاسداری خاک/ سخن از روز زن بباید گفت
زان فروتن نماد زایش و مهر/ شمع هر انجمن بباید گفت
خاک پر بار و بانوی دانا / از سپندارمذ نشان دارد
مزدگیران فرا رسید و کنون/ بر زنان شادی ارمغان آرد
زن نیکو به هر سرای که هست/ شادی افزا و مجلس افروزست
آن وفا پیشه نکوکردار / همچو خورشید تیرگی سوزست
با همه لطف و نازکیهایش/ بار هستی به شانهها دارد
هر شرنگی به کام او ریزد/ بهر آن چاره و دوا دارد
خاک و زن در جهان کجرفتار/ تکیهگاه سپند انسانند
باد تا در پناه ایزد پاک/ شاد زیوند و شادمان مانند
تخریب غارهای ایران شتاب یافته است
ایراننامه: روند تخریب غارهای ایران از طریق توریستی کردن آنها، یادگاری نوشتن روی دیوار غار، رنگپاشی بر روی غارسنگها و شکستن آنها، زبالهها و پسماندهای به جامانده از بازدید کنندگان، معدنکاری و سدسازی در اطراف غارها، تخریب و باز کردن دهانه غارها برای سهولت ورود و خروج افراد، گنججویی و حفاریهای غیر مجاز در غارها شتابی روز افزون یافته است. به گزارش ایراننامه، مهرداد حاجیهاشمی عضو انجمن غارشناسان و غارنوردان ایران با بیان این مطلب افزود: «شوربختانه گروههای کوهنوردی و گردشگری با نفرات زیاد از حد و بدون پوشاک مناسب غارنوردی، کلاه کاسک، هدلامپ و بدون دانش و آگاهی، به صورت بیرویه از غارها بازدید نموده و علاوه بر این که غارها را تخریب میکنند به خودشان هم آسیب میزنند.
ادامه مطلب ...
سردر تاریخی باغ خیمهگاه را نجات دهیم
ایراننامه – شاهین سپنتا: چند سال پیش سردر کاخ تاریخی هشت بهشت تخریب شد تا امروز جای آن را بنایی بیهویت و نامربوط با محور تاریخی چهارباغ بگیرد و چشمانداز کاخ هشتبهشت را از درون خیابان چهارباغ کور کند و امروز این نگرانی وجود دارد که در صورت بیتوجهی دوستداران اصفهان، فردا یکی دیگر از اثرات مخرب طرح «احیاء بدنه چهارباغ» به صورت تخریب بقایای سردر تاریخی باغ خیمهگاه خودنمایی کند. طرحی که با عنوان «احیاء بدنه چهارباغ» با مساحت بیش از ۱۱ هزار مترمربع با عرض ۲۱ متر و ۶۵ سانتی متر و طول ۵۳۰ متر در ۳ طبقه اجرا میشود، تاکنون نقشی جز تخریب هویت تاریخی چهارباغ نداشته است. این موضوع را نه تنها دوستداران اصفهان میگویند بلکه بالاترین مقام اجرایی استان اصفهان نیز به آن معترف است. علیرضا ذاکر اصفهانی، استاندار اصفهان، چندی پیش در سخنانی با اشاره به منافع پشت پرده برخی افراد در این پروژه تاکید کرد: «احداث یک ردیف از مغازههای جدید در چهارباغ با عنوان احیای بدنه چهارباغ عباسی چیزی جز مقاصد منفعتطلبانه برای کسب پول و درآمد نیست. دیواری که اخیرا در خیابان چهارباغ عباسی کشیده شده و میان خیابان و پارک فاصله ایجاد کرده، مورد اعتراض همه شهروندان است و در واقع در این عرصه شهرداری بد سلیقگی کرده است».
ادامه مطلب ...
خنیاگران سازهای ایرانی، در بند می نوازند!
ایراننامه – معصومه شهباز: آوای ایرانی، عنوان برنامهای بود که چند سال پیش، از شبکه چهار تلویزیون دولتی ایران پخش میشد، برنامهای که به زندگی نوازندگان و هنرمندان آواز ایرانی میپرداخت و صدای آثار هنرمندان موسیقی اصیل ایرانی چون جلیل شهناز، روح الله خالقی، علی اکبر شهنازی و بسیاری دیگر را همراه با نمایش عکسهایی از سازهای آنها پخش میکرد. در سی و یک سال گذشته این تنها برنامهای بود که سازهای ایرانی را نمایش میداد اما نه در حال نواختن بلکه تنها در قالب عکس؛ چرا که نمایش نواختن ساز در سیمای دولتی ایران جایی ندارد و ممنوع است. شاید یک جوان سی و یک ساله ایرانی نداند رباب یا قیچک چگونهسازهایی هستند و چه صدایی دارند و یا اینکه اصلا گوشش با نوای این سازها آشنا نیست، سازی که برایش نواخته نشده و تنها گاهی در میانبرنامههای تلویزیونی برایش صدای موسیقی سنتی همراه با تصاویری از میراث طبیعی و تاریخی پخش میشود.
آخرین روزهای عصارخانه دردشت!
ایراننامه – مهدی فقیهی: در گذشتههای نه چندان دور، کارگاههای روغنگیری متعددی در گوشه و کنار شهر اصفهان دیده میشد که به نام عصارخانه مشهور بودند. در این کارگاهها افرادی به نام عصار کار می کردند که مهارتشان گرفتن عصاره یا روغن دانههای گیاهی گوناگون برای مصارف خوراکی، پزشکی و روشنایی چراغ ها بود. سابقه ساخت این کارگاههای قدیمی به چندین سده پیش باز میگردد. نقش عصارخانه در گذشته و امروز از لحاظ صنعتی، اقتصادی، تأمین روشنایی، توسعه کشاورزی، تغذیه دامها، رنگ سازی، صابونسازی و تهیه مواد خوراکی بسیار مهم بوده است. در آن زمان در جهت رفع احتیاجات عمومی مردم عصارخانههای متعددی همچون «عصارخانه شاهی» نزدیک چهارسوق شاه، «عصارخانه شاهزادگان» در محل بازارچه بلند، «عصارخانه بیدآباد» نزدیک بازارچه حبیباله خان و کارگاههای متعدد دیگری بنا نهاده شد به طوری که اصفهان دارای 17 عصارخانه بود. از میان این عصارخانه ها چند باب آن سالم بر جای مانده که به عنوان مثال می توان به عصار خانه معروف به شیخ بهایی نزدیک گرمابه شیخ بهایی که در کوی جماله اشاره کرد و نیز «عصارخانه شاهی» واقع در بازار بزرگ اصفهان (قیصریه) در ضلع جنوبی میدان نقش جهان قرار دارد و چندی پیش مورد مرمت قرار گرفته است.
ادامه مطلب ...
ارمغانی از ارمنستان در ستایش ایران!
دوست گرامی و شهروند نمونه اصفهانی «مارو غازاریان» که چندی پیش درگذشت و در یادداشتی کوتاه، گوشهای از کوششهایش را بازگو کردم، چند ماه پیش از درگذشتش، در تلاش بود تا سرودهای از یک بانوی ارمنی را که از بستگانش بود، برای نشر در ایراننامه آماده کند و تلاشهایی هم انجام داد، ولی با رفتنش این کار ناتمام ماند. اما سرانجام «ورگینه میرزاخانیان» دختر خواهر او، با مهر فراوان، سروده آن بانوی شاعر ارمنی را به زبان ارمنی همراه با ترجمه فارسیاش برایمان فرستاد تا آن گونه که خواست خالهاش «مارو غازاریان» بود در «ایران نامه» منتشر شود. این سروده «ایران» نام دارد و سرایندهاش بانو «ولگا غازاریان» شاعری ارمنی است که در ایران به دنیا آمده ولی اکنون در ارمنستان زندگی میکند اما همچنان پیوندهای عاطفیاش را با زادگاهش ایران حفظ نموده است و در ستایش ایران و آرزوی رهاییاش از دست دشمنان میسراید. شاید ترجمه واژه به واژه این سروده از ارمنی به فارسی چندان روان نباشد، اما در ادامه متن ارمنی این سروده را که ارمغانی از ارمنستان در ستایش ایران است به دو صورت Word و PDF خواهید خواند:
ادامه مطلب ...