ایران نامه

ایران نامه، پایگاه آگاهی رسانی میراث فرهنگی و طبیعی ایران و جستار های ایران پژوهی

ایران نامه

ایران نامه، پایگاه آگاهی رسانی میراث فرهنگی و طبیعی ایران و جستار های ایران پژوهی

زادرود دکتر مصدق گرامی باد!


پیام استاد ادیب برومند به مناسبت زادروز دکتر مصدق

روز بیست و نهم اردیبهشت سالروز ولادت آزاده مرد وطن‌خواه و مردم‌دوست، دکتر محمد مصدق است. مردی گران‌قدر و سبک‌تاز که در پهنه پیکار با دشمنان وطن و جان‌سپاری در راه پاسداری از حقوق اقتصادی و سیاسی مردم کشورش از پا ننشست و برآشفته از این بود که سرنوشت میهن‌اش بازیچه آزمندی‌های یک کشورخارجی‌ست.

او کسی‌ست که وقتی در کشور دشمنانش تنی چند از برگزیدگان روشن اندیش، برای تشخیص یکی از موثرترین مردان ِ تاریخ ِ ایران، پرسش همگانی می‌کنند نام او را در ردیف ِ  زرتشت، فردوسی، کورش، سعدی، حافظ  و ابن سینا قرار می‌دهند و فرمایش حضرت علی علیه‌السلام را فرایاد می‌آورند که فرمود «فضل آن است که دشمنان بر آن گواهی کنند.» باری قطع نظر از هر نقل و نقدی با درک عظمت این مرد بزرگ جای آن دارد که زادروز او را گرامی بداریم و به روان پاکش درود بفرستیم.

تهران – 28 اردیبهشت‌ماه 1391

ادیـب بــرومــنــد

یادی از فردوسی در شهر تاریخی گز



بزرگداشت فردوسی در فرهنگ‌سرای ادیب برومند

آیین بزرگداشت روز فردوسی با حضور پرشور دوستداران فردوسی در شهر تاریخی گز برگزار شد. در این گردهمایی که در فرهنگسرای ادیب برومند و به میزبانی او برپا شد، گروه‌های مختلف مردم شهرهای گز و اصفهان شرکت داشتند. در این برنامه پس از گزارش عملکرد یکسال گذشته فرهنگ‌سرای ادیب برومند توسط اکبر امینیان‌پور شهردار گز، استاد مصطفی کاویانی، شاهنامه پژوه، در سخنانی به معرفی شاهنامه‌های مختلف به طور عام و شاهنامه فردوسی به صورت خاص پرداخت. در ادامه برنامه مرشد غلامرضا خوشحال‌پور با نقالی و اجرای پرده‌هایی از شاهنامه شوری در حاضران برانگیخت. سپس برنامه موسیقی سنتی توسط آقایان اعظمیان، ریاحی و زمانیان اجرا شد. سخنران دوم این همایش، دکتر محمدرضا نصر اصفهانی عضو هیات علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان بود که در سخنان خود به بررسی محتوای شاهنامه فردوسی از جنبه‌های مختلف و مقایسه آن با دیگر شاهکارهای ادب فارسی پرداخت. اجرای موسیقی سنتی توسط آقایان شیرزاد و غفاری، اجرای مثنوی "به پیشگاه فردوسی" اثر استاد ادیب برومند توسط مجری و اجرای نمایش برگرفته از داستان‌های شاهنامه فردوسی از دیگر بخش‌های این برنامه بود.

ادامه مطلب ...

روز فردوسی گرامی باد!


درود فردوسی

سروده بانو هما ارژنگی

بزرگا، سرم سوده بر خاک تو / بر آن خوان گسترده‌ی پاک تو
تو دادار دانا و بخشنده‌ای / به هر راز پنهان تو داننده‌ای
تویی آن که جان و روان آفرید  /زمین و  بلند آسمان آفرید
تن ناتوان را توان آفرید  /سخن گفتن اندر زبان آفرید
کنونم سخن باشد از مهتری/   که تاج سخن را بود گوهری
یکی گوهر شاهوار ثمین  /که باشد بر او تا ابد آفرین
حکیم خردمند روشن‌روان  /همان پیر دهقان پاکیزه جان
که تخم سخن را پراکنده کرد / زبان دری  را ز نو زنده کرد

ادامه مطلب ...

به مناسبت 25 اردیبهشت‌ماه، روز فردوسی


گل و گیاه در شاهنامۀ فردوسی*

دکتر بهرام گرامی**

 

در بادی امر کمتر انتظار می‌رود که در شاهنامۀ فردوسی، این تاریخ اساطیر و حماسی ایران باستان و عرصۀ دلاوری‌های جنگ‌آوران این سرزمین، تا این حد سخن از گل و گیاه رفته باشد. امّا نوشتار حاضر گُواهی ‌است در آستین که چگونه حکیم توس با ظرافت طبع و باریک‌بینی تشبیهات و استعاراتِ گل‌ها و گیاهان را برای شرح رویدادها و وصف حال کسان به کار گرفته است. شاهنامۀ فردوسی به کوشش دکتر جلال خالقی مطلق در پی سی سال کوشش و پژوهش در هشت دفتر تنظیم و منتشر گردیده است (1). هدف از انجام این کار سترگ، به نقل از دکتر احسان یارشاطر در مقدمۀ کتاب، این بوده که "متنی استوار از این اثر بلندپایه، هرچه درست‌تر و نزدیک‌تر به سخن اصلی فردوسی، در دسترس خواستاران قرار گیرد." در پیشگفتار این شاهنامه توسط مصحّح آمده: "از میان چهل و پنج دستنویس ... دوازده دستنویس اصلی‌اند که ما اختلاف آن ها را در زیر صفحات دقیقاً ثبت کرده‌ایم. گروه دوم سه دستنویس‌اند که با ترجمۀ عربی بنداری دستنویس‌های غیر اصلی را می‌سازند... ما در تصحیح شاهنامه از یک‌سو دستنویس فلورانس 614 را که فعلاً کهن‌ترین و معتبرترین دستنویس ماست، در نیمۀ نخستین کتاب اساس تصحیح قرار دادیم، ولی از سوی دیگر از آن پیروی چشم بسته هم نکردیم و ضبط دستنویس‌های معتبر دیگر را بی‌اعتنا نگذاشتیم ... بار متن تصحیح شده را بیش از نود درصد دستنویس اساس [فلورانس 614] و سه چهار دستنویس دیگر می‌کشند."

ادامه مطلب ...

جزیره ایرانی بوموسو


تصویر ماهواره‌ای از زمین ورزش جزیره ایرانی بوموسو

( ابوموسی/ Abu Musa )

برگرفته از: Google Earth

 

نوشتاری از علیرضا میرزایی


ایران، ایرانی و ایرانیت !  

علی رضا میرزایی*

بحث پیرامون هویت ایرانی دارای ظرایف و دقایقی است که آشنایان به تاریخ و حتی متخصصان آن نیز ممکن است از بعضی از آنها بی‌اطلاع باشند. اتفاقاً همین نکات ظریف و در ظاهر کم‌اهمیت می‌تواند منشاء نتیجه‌گیری‌های اشتباه و در بعضی موارد کاملاً خلاف واقعیت گردد. لذا در این مقاله به صورت مختصر به بررسی هویت ایرانی با تعاریفی جدید در قالبی کهن خواهیم پرداخت. ایران، ایرانی و ایرانیت در نزد مردم ناآشنا به تاریخ و تمدن و فرهنگ منطقه، دارای یک معنی، و در نزد آشنایان به تاریخ و فرهنگ این منطقه، دست کم دارای دو معنی می‌باشد. در تعریف اول معنی ایران (در افکار عمومی مردم عادی جهان و متأسفانه برخی از خود مردم ایران) تنها مترادف جغرافیای سیاسی است که کشور ایران نامیده می‌شود و ایرانی به کلیه ساکنان این جغرافیا گفته می‌شود و ایرانیت مفهوم فرهنگی و تمدنی متعلق به این حوزه جغرافیاست. این تعریف آشکارا دارای تناقض می‌باشد. اگر ایرانی فقط به ساکنان کشور ایران اطلاق شود و ایرانیت فقط در محدوده فرهنگی این جغرافیا تعریف گردد آن‌گاه نمی‌توان ابن‌سینا را که زادبوم (بخارا) او فرسنگ‌ها از کشور ایران فعلی دور است، ایرانی نامید. همچنین است برای مولوی، رودکی و ناصرخسرو و ابوریحان بیرونی و سایر شعرا و دانشمندان و بزرگانی که همه جا ایرانی خوانده می‌شوند. در پاسخ به این تناقض، گه‌گاه پاسخ‌هایی عامیانه و حتی فکاهی شنیده می‌شود. 

ادامه مطلب ...

گزارشی از بابل


تخریب حریم منظری تنها موزه بابل

 و مجموعه خانه‌های تاریخی آقاجانسب

هنوز داغ تخریب‌ گرمابه میرزا یوسف، پل محمد حسنخان، مسجد جامع بابل، بافت تاریخی 130هکتاری بابل و تکیه معلم کلا بر جگر سوختۀ این شهر فراموش نشده است که گزارش‌هایی تازه از تهدیدی دیگر برای یکی از آثار ملی این شهر به دستمان رسیده است! این بار شهرداری و شورای شهر بابل در اقدامی غیر قانونی حریم منظری دو اثر تاریخی-فرهنگی، که به ثبت ملی نیز رسیده و هرکدام نماد و شناسنامه‌ای برای مردم این دیار است را خدشه دار کرده و در حال از بین بردن آن هستند. به گزارش علیرضا صادقی امیری از سازمان مردم نهاد «انجمن جوانان سپید پارس»، شهرداری و شورای شهرستان بابل برای ساخت ساختمان جدید شورای شهر بابل در حریم درجه یک از دو بنای تاریخی این شهر یعنی تنها موزۀ بابل، (شهرداری سابق و نخستین بلدیه بارفروش که در سال 1308 بنا گردید) و مجموعه خانه‌های تاریخی آقاجانسب (مربوط به میانۀ دوره قاجاری)، حریم منظری این دو اثر را تخریب می‌کنند. بنا به اعلام اداره میراث فرهنگی این شهرستان، ارتفاع مجاز و قانونی برای حریم منظری این دو بنای در دست ساخت 7 متر (دو طبقه بر روی پیلوت) است که تاکنون شهرداری تا 11متر آن را بالا برده است. اداره میراث فرهنگی شهرستان نیز علیه این اقدام خودسرانه شکایتی را به دادستانی کل و فرمانداری ارسال کرده است، گرچه فرمانداری دستور تخریب طبقات اضافی ساختمان را داده است، اما شواهد نشان از ادامه روند ساخت و ساز دارد. اداره میراث فرهنگی بابل در دو سال گذشته چهار شکایت علیه شهرداری و شورای شهر به خاطر شکستن قفل و در موزه بابل، تخریب تاق چشمه پل محمدحسن‌خان، تخریب گرمابه تاریخی میرزا یوسف، تخریب بافت تاریخی و جعل مجوزهای ساخت، داشته است.

ادامه مطلب ...

نگاره‌های چهلستون


نبرد شاه اسماعیل یکم با شیبک‌خان ِ ازبک

بررسی یکی از دیوارنگاره‌های کاخ چهلستون در اصفهان

 

شاه اسماعیل یکم در میانه‌ی دیوارنگاره

ایران‌نامه- شیرین کسرایی: قدمت کاخ چهلستون به دوران صفوی بازمی‌گردد؛ آن زمان که شاه عباس صفوی برای پذیرایی از میهمانان و سفرای خارجی و عقد قراردادهای مهم با دولت‌‌های اروپایی، این کاخ را  بنا نمود. هسته اصلی کاخ شامل تالار میانی و غرفه‌های چهار گوش است و بخش‌های دیگر همچون ایوان ستون‌دار، ایوان آیینه، دو استخر در بخش شرقی و غربی آن دیده می‌شوند. در تالار مرکزی چهلستون، شش تابلو نقاشی به چشم می‌خورد که عبارتند از:

ادامه مطلب ...

یادداشت


قلم گوش کن ! آنچه می توانی بنویس !

میراث فرهنگی و طبیعی اصفهان درو شده است!

ایران‌نامه- معصومه شهباز: از چهره این روزهای اصفهان گفتن، هم دشوار می‌‌نماید ، هم آسان. دشوار از آن جهت که بیان گزندهای وارد آمده بر پیکره این شهر-موزه از سویی سبب دلسردی مدیران رسانه‌های چاپی از انتشار حقایق شده و از سویی دیگر بساط انزوای روزنامه‌نگاران میراث فرهنگی و طبیعی را گسترانده است. بی‌تردید تشریح بیشتر در این مورد، فایده‌ای جز سانسور ندارد، بلایی که چون موریانه، خوره‌ی جان و روح رصدگران میراث شده است. اما از باب آسان‌گفتن از سیمای این روزهای اصفهان هم که وارد بشویم -گرچه نوشتن‌اش به دلایلی که گفته شد دشوار است-  تا بخواهی از بس که این منظر هویدا و عریان است، زبان لال را هم به سخن وامی‌دارد. حالا حکایت من، حکایت همان لال است، با این وجود به قلم می‌گویم تا بنویسد. نه این‌که قلم هر آنچه که من می‌گویم، می‌نویسد بلکه آنچه می‌تواند، می‌نویسد. پس از من ِ راوی لال زبان، بگذرید که شاید قلم کمرنگ می‌نویسد!

ادامه مطلب ...