ایران نامه

ایران نامه، پایگاه آگاهی رسانی میراث فرهنگی و طبیعی ایران و جستار های ایران پژوهی

ایران نامه

ایران نامه، پایگاه آگاهی رسانی میراث فرهنگی و طبیعی ایران و جستار های ایران پژوهی

گزارشی از قصر جمیلان ( ویراست دوم با افزوده‌ها)


در قصر جمیلان

تاریخ زیر تلی از خاک فراموش خواهد شد

ایران‌نامه- شاهین سپنتا: ‌سرای تاریخی چنبلان مشهور به «قصر جمیلان» از آثار دوره صفوی است که بنیان آن به دوران ساسانی بازمی‌گردد و اکنون به خاطر بی‌توجهی سازمان اوقاف و سازمان میراث فرهنگی وضعیتی روی به ویرانی دارد. این بنا بازمانده از قصر چنبلان است که در محله تاریخی چنبلان یا سنبلان یا سنبلستان اصفهان قرار داشت. این محله  پیش از اسلام  از روستاهای منطقه «سپاهان» بود. در دوره پس از اسلام با بزرگ‌تر شدن سپاهان، این روستا یکی از محله‌های اصفهان به شمار رفت و به دنبال محصورشدن شهر، در داخل حصار شهر قرار گرفت. سرگذشت «قصر چنبلان» یا «جمیلان» به دوران ساسانیان بازمی‌گردد که خسرو پرویز (۵۹۰ -۶۲۸ م) پادشاه ساسانی، قصری باشکوه و زیبا برای همسرش «شکر اسپهانی» در این محل ساخت. نظامی گنجه‌ای، داستان دلبستگی خسرو پرویز به شکر را در منظومه «خسرو و شیرین» زیر عنوان «شنیدن خسرو، اوصاف شکر اسپهانی را» چنین بازگو می‌کند که در آن زمان در سپاهان بانویی زیباروی، خنده‌روی، پاکدامن، شیرین‌زبان و زیرک به نام «شکر» بود که مهمان‌خانه‌ای داشت:

شکرنامی که شکّر ریزد او بود / نباتی کز سپاهان خیزد او بود

چون آوازه شکر به خسرو پرویز رسید او که پس از درگذشت همسرش مریم، از به‌دست آوردن دل شیرین ناامید شده‌ بود برای دیدار روی شکر به اسپهان آمد، دل به او بست و او را به همسری برگزید.

چو خسرو بر سر کوی شکر شد / سپاهان، قصر شیرینی دگر شد

 به این ترتیب خسروپرویز در کوی شکر، کاخی برای او بنا می‌کند که سال‌ها بعد در دوره سلجوقیان، «قصر چنبلان» به جای آن قصر شکر از نو بنا می‌شود. «قصر چنبلان» در محله اعیان‌نشین چنبلان یا سنبلان و در میان باغی بزرگ، ساخته شد که در میان اهالی محل به «قصر چنبلان» یا «قصر چملان» مشهور شد و  هنوز بقایای سردر ورودی و دیوارهای آن در همین محل قابل تشخیص است.

در دوره‌های تاریخی بعد، قصر چنبلان به صورت متروکه درآمد تا این که در دوره صفوی تخریب شد و باغ آن تفکیک گردید و سازه‌های جدیدی از مدرسه تا مغازه و خانه در داخل محوطه برجای مانده، بنا شد. بنای فعلی که به نام « قصر جمیلان» ثبت شده یکی از این بناهاست که از دوره صفوی بازمانده است و در تاریخ پنجم اسفندماه 1376 خورشیدی با شماره ۱۹۸۹ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. البته ویژگی‌های ساختاری این بنا بیشتر به یک «سرا»  نزدیک است تا «کاروانسرا» و به نظر می رسد که بهتر است از آن با نام صحیح‌تر به‌ صورت «سرای چُنبلان» یاد کنیم.

سرگذشت دور و دراز سرای چنبلان که روزگاری پناهگاه مردمان خسته از راه بود، امروز از یادها رفته است و این بنای تاریخی روز به روز بیشتر در زیر غباری از بی‌توجهی مدفون می‌شود.

 استاد محمد مهریار در کتاب «فرهنگ جامع نام‌ها و آبادی‌های کهن اصفهان» در این مورد می‌نویسد که امروزه در جنوب غربی بیمارستان امین (شفاخانه سنبلستان) ساختمانی وجود دارد که سردر آن محفوظ مانده و درون آن محوطه‌ای است که از طرف کسبه تصرف شده است. چون این محل چملان یا چمبلان نامیده شده و به قصر چلمان هم معروف است، دیگر تقریبا شکی نمی‌ماند که سنبلان کهن که در منابع آمده همین‌جاست.

استاد مهریار زیر واژه چُلمان یادآور می‌شود که در منابع کهن از جمله کتاب «ذکر اخبار اصفهان» نوشته «حافظ ابونعیم» و کتاب«محاسن اصفهان» اثر «مافروخی اصفهانی»، از 10 تا 15 ده در اصفهان قدیم نام برده شده که «سنبلان» نام یکی از آنهاست و از چملان یا چلمان نامی در میان نیست و لذا عموم گمان دارند که چملان تحریف یافته واژه سنبلان است در حالی که واژه اصلی «چمبلان» یا همان «چنبلان» است ( (Chonbalanکه اینک چملان و چلمان خوانده می‌شود.

استاد مهریار در ادامه توضیح می‌دهد که واژه چُنبلان از سه بخش «چُنب + ل + ان» تشکیل شده است. جزء اول «چنب» همان «کُنب» به معنی چاه و قنات است و در توسعه معنا نهر آب معنی می دهد. جزء دوم هم «ل» است که در اصل حرف زینت «ر» بوده و جزء سوم هم «ان» نسبت و کثرت است که در این واژه در اصل از ریشه کهن‌تر آن «کنبران» آمده است.   

 دکتر لطف الله هنرفر در کتاب «گنجینه آثار تاریخی اصفهان» به نقل از «میرزا حسین خان تحویل‌دار اصفهانی» نویسنده «جغرافیای اصفهان» درباره محله چمبلان (چلمان)، قبرستان قدیمی آن و قصر چنبلان می‌آورد: 

« ... چمبلان و قبرستان قدیمی آن وسط معموره شهر و تقریبا چهل هزار ذرع مربع عرصه آن و بسیار کهنه و قدیمی، کنار آن سرایی و قصری از بناهای محکم مسمی به « قصر چلمان». می‌گویند در زمان خسروپرویز این قبرستان بعضی از زمین باغی بوده و قصر مزبور در وسطش به جهت "شکر اصفهانی" ساخته شده.»

در ادامه این مطلب، میرزا حسین‌خان، تحویل‌دار اصفهان در سال 1294 هجری قمری، توضیحاتی درباره راه‌های‌ تو در توی زیر زمینی در این محل ارائه داده است که تا آن زمان هنوز باقی بوده و احتمالا با احداث خیابان ابن سینا و بیمارستان امین (شفاخانه سنبلستان) از میان رفته و یا شاید هنوز در دل خاک پنهان باشد: «... از قدیم درب زیر نقبی در قبرستان پیدا شده که همه ولایت معروف است؛ نقب هولناکی بوده که آخرش را کسی ندیده و درش الان معلوم است. برخی الواط رشید  با دل هر عصری با شمع و چراغ قدری از آن را رفته،  دیده‌اند. از بعضی آنها  شنیده شد که هر چهار صد، پانصد قدم که رفته‌اند، چارتاقی پیدا شده، به چهار سمت راه داشته و باز به همین قِسم از هر راهی که رفته اند، به چهارتاقی دیگر رسیده‌اند و غالب آنها بیش از دو چهارتاقی پیش نرفته‌اند و هواش دم پیدا کرده و نفس‌هایشان را تنگ نموده...»      

 سرای چنبلان فعلی با کارکردی تجاری، در گذشته دارای دو طبقه مجزا از یکدیگر بوده که حجره‌های تحتانی برای عرضه یا انبار کالا و اشکوب فوقانی جهت استراحت و امور  دفتری مالکان حجره‌‌ها بوده است.

سرای چنبلان دارای دو درگاه مجزا در ضلع شمالی و جنوب شرقی است که ورودی شمالی آن با سردری رفیع با اندود کاهگلی آذین یافته و همتای جنوبی‌تر آن با رسم‌بندی‌های زیبا و منقوش، گل‌اندازی‌های آجری‌ و فرورفتگی‌هایی در نمای ساختمان جلب توجه می‌کند. طرح‌های تزیینی بنا در بخش بیرونی شامل آجرکاری‌های منظم و یک‌دست موسوم به «آب مال» است که فواصل بندها و کوره‌بندهای آن را با صابونی‌هایی (بریده‌های کوچک از کاشی) پوشانده‌اند. در بعضی  از قسمت‌ها ازاره‌ها و قرنیز‌های سنگی برجای مانده و ورودی‌های اصلی و  تعدادی از حجره‌ها را طرح‌های زیبای چوبی تشکیل داده است.  سطح محوطه سرای جمبلان خاکی و بدون هرگونه پوشش است  و در بخش میانی آن چاه آب و باغچه‌ای قدیمی دیده می‌شود.

افزون بر جنبه‌های فرهنگی و تاریخی، اهمیت سرای چنبلان هنگامی روشن‌تر می‌شود که بدانیم این بنا بخشی از ﻣﺤﻮر ﺗﺎرﯾﺨﯽ «ﻋﺘﯿﻖ- ﺟﻤﺎﻟﻪ» به شمار می‌آید. این محور از ﺿﻠﻊ ﺷﺮﻗﯽ ﻣﯿﺪان ﻋﺘﯿﻖ ﺷﺮوع ﻣﯽ‌ﺷﻮد و ﺑﺎ ﻋﺒﻮر از «ﻣﺤﻠﻪ ﺟﻤﺎﻟﻪ» و «ﮐﺎروان‌ﺳﺮای درب زﻧﺠﯿﺮ» و «ﺑﺎزار ﺣﺎج ﻣﺤﻤﺪ ﺟﻌﻔﺮ» ﺑﻪ «سرای چنبلان» ﺧﺘﻢ ﻣﯽ‌ﺷﻮد.

سرای چنبلان که در صورت مرمت می‌تواند کاربری فرهنگی و گردشگری داشته باشد، اکنوه به عنوان چوب‌فروشی و یا کارگاه نجاری به‌کار می‌رود و از این رهگذر نیز آسیب‌هایی دیده است.

مهدی فقیهی، پژوهش‌گر میراث فرهنگی، درباره وضعیت نگران‌کننده سرای چنبلان و آسیب‌هایی که در سال‌های اخیر به آن وارد شده به ایران‌نامه می‌گوید: «متاسفانه در سال‌های اخیر ساختار زیبای این بنا دچار دخل و تصرف زیادی شده، چنان که اشکوب فوقانی آن به طور کامل از میان رفته و  بخش‌های تحتانی آن نیز به صورت ناشیانه و ابتدایی دست‌کاری و مرمت شده است.»

وی مواردی را که به وضوح به اصالت این بنای تاریخی آسیب رسانده‌اند به این شرح بر‌می‌شمرد: «سیم‌کشی‌های غیر اصولی در اطراف ساختمان، تعویض در و پنجره‌های چوبی حجره‌ها، ناهمخوانی بخش‌های مرمت شده با یکدیگر،  تعمیرات بی‌قاعده‌ای که هر کدام به شکل و شمایلی متفاوت توسط مالکان و صاحبان حجره ها به انجام رسیده‌اند.»

هرچند که اسفندیار حیدری پور مدیر کل پیشین میراث فرهنگی اصفهان در پاسخ به نگرانی‌های موجود درباره وضعیت سرای چنبلان گفته بود: «موضوع کاروان‌سرای جمیلان را دنبال خواهم کرد.» اما عمر کاری او وصال نداد تا این وعده خود را عملی کند و با این که این بنا پرونده وقفی نیز دارد، ولی تاکنون سازمان اوقاف و سازمان میراث فرهنگی برای نجات بخشی آن اقدام موثری انجام نداده‌اند. 

                       

                                                       درگاه شمالی

         

                               نمای سنگ بر روی دیوار تاریخی خشت و گل!

        

         

                            تخریب طبقه بالایی و دسترسی غیرمتعارف به حجره‌ها

        

         

                                                    ضلع جنوب شرقی

        

        

          

        

        

                       

         

         

          

                                          طبقه دوم به طور کامل تخریب شده!

          

                    بقایای قصر چنبلان دوره سلجوقی در بالای درگاه جنوبی باقی مانده

         

         

                                                مادر پیرم کمر راست کن!

نظرات 5 + ارسال نظر
اسپهانی 14 اردیبهشت 1391 ساعت 01:01 ق.ظ

چطور ممکن است بر سردری نوشته باشند یا ابا عبدالله الحسین و این قصر وسط باغی باشد که کفار صفوی آنجا هزار کوفت و زهر مار خورده باشند و بعد آن را تفکیک کرده باشند. قبل از آن ها هم آتش پرستای ساسانی آتش روشن کرده باشن و سلجوقی ها غیر شیعه آثار تاق اشان پیدا باشد. توضیح کاملی لازم بود.... اما آخرین عکس با زبان بی زبانی راوی کمر شکسته تاریخ بود. روزگار سپری شده مادرانی که آوار سنگین زمانه آن ها را عصا بدست کرده است و گوئی با خود می نالند که: درآی ای آفتاب صبح امید...... که در دست.....

درود
خیلی جالب نوشتید. این به نوعی سرنوشت خیلی از آثار تاریخی ماست و بازگویی پرده هایی از تاریخ ماست. بر روی آن ارزش گذاری نمی کنیم که خوب بوده یا بد بوده. اما امیدورم این داستان انتهایش ویرانی نباشد. و روزی در خبرها نخوانیم که سرانجام خرابش کردند و جایش را پارکینگ کردند و تمام شد و رفت...

یاغش کاظمی 14 اردیبهشت 1391 ساعت 03:35 ق.ظ http://asha.blogsky.com

سپاس برای این گزارش ارزنده.
در دوره ی دانشجویی، فرصتی دست داد تا از این بنا دیدن کنم: همجوار ِ محله ی "تل عاشقان" است. قدمتش را از دوران سلجوقی میدانستم و بر اساس گزارشهایِ شفاهی گمان میکردم که اقامتگاهِ یک شاهدختِ تُرک بوده باشد، که زیبایی اش باعث شده بود، مردم در محله ای که مشرف به قصرش بوده و نامور به "تل عاشقان" شد، دل به مهرش بسته باشند!

درود
سپاس از بیان دیدگاهتان

به نظرم دیدگاه شما و روایت شفاهی که بیان کردید قابل توجه است. به نظرم روایات مربوط به تل عاشقان که در همین نزدیکی است نشان می دهد که این قصر با آن تل در ارتباط بوده اما شاید در آینده بررسی های باستان شناسی پرده از این راز بردارد و شاید هم همچنان سر به مهر بماند...

احسان 14 اردیبهشت 1391 ساعت 10:15 ق.ظ

سلام شاهین جان
امیدوارم کمر خودت از این بی توجهی ها خم نشه(متاسفانه گوشهای شنوا برای رسیدگی به مشکلات بسیار کم هستند)
موفق باشید

درود

سپاس که نگران من هستید آقای احسان عربی مفرد

گرچه انتشار روزانه این خبرهای ناگوار برای همه ما خوشایند نیست اما گاهی که این پیگیری ها موثر واقع می شود، خستگی از تن ما در می رود.
برای نمونه گزارش چند روز پیش ما در مورد بقعه شهشهان مورد توجه حضرات قرار گرفته و گویا اقدامی برای مرمت آن آغاز شده و قبلا هم گزارش هایی که در مورد پل ورگون و پل کله و تپه اشرف و منار دارالضیافه و سایر بناها نوشتیم، و مسئولان را مجبور به واکنش مثبت نمود.

در هرحال ما وظیفه خود می دانیم که به کار آگاهی رسانی ادامه دهیم حتی اگر در این راه به قول شما کمرمان خم شود باکی نیست.
برای سرفرازی ایران اگر لازم باشد جانمان را هم می دهیم.
این که هربار در سرود ملی«ای ایران» می خوانیم:
«جان من فدای خاک پاک میهنم »
نباید فقط در حد شعار باقی بماند. باید اگر لازم بود از وقت و سرمایه و عمر و جان خودمان هم بگذریم.

شاد باشید

پگاه 14 اردیبهشت 1391 ساعت 11:45 ق.ظ

درود
خبر ناراحت کننده اما پیام ها بسیار زیبا و ارزنده بودند!
جالبه که مسئولین مربوطه تا زمانی که یک گنج تاریخی با مشکل برنخورد و در رسانه ها منعکس نشود به فکر چاره نمیافتند!
فکر میکنم سلامت این آثار و مناطق ارزشمند همانند سلامت انسانها نیاز به چکآپ دارند........ یک لحظه احساس کردم این جمله چقدر دور از واقعیت است..!

درود و سپاس از شما
ای کاش به جای این که بنشینیم تا بنایی تخریب شود و سپس به فکر تامین بودجه برای مرمت آن بیافتیم کمی به فکر پیشگیری از ویرانی آن بودیم.

بختیار 16 اردیبهشت 1391 ساعت 02:44 ق.ظ http://bakhtiar.blogsome.com

درود! همین پنجشنبه داشتم از خیابان ابن سینا رد میشدم. نگاهم به خانه ی قدیمیی افتاد که خرابش کرده بودند برای ساخت دوباره. باور کنید طاق زیبایی که در اخر خانه هنوز مانده بود دلم را برد. با خودم افسوس خوردم که این تب مدرنیته چطور دارد ما را از خود سنتیمان دور و بیگانه می کند! / قصد دارم یکی از ان قدیمیهایش را بخرم که بماند. از شما چه پنهان ، بهمین قصد هم به انجا رفته بودم. (:

درود
چه کار خوبی می کنید. اگر کمک خواستید در پیدا کردن و انتخاب خانه به من بگویید تا اگر کاری از دستم بر آید انجام دهم.
شاد باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد