گلرخسار صَفی‌ اِوا


ایران ِ عزیز ِ من !

سروده استاد «گلرخسار صَفی‌ اِوا» سراینده تاجیک درباره ایران


از باختر و سُغدم ، از وُست‌ام و از زندم، رُخّـان بدخشانم ، وُلکان دماوندم
من هجرم و من وصلم، من نسخه نی ام، اصلم
فرهنگ شرر دارم، خون رگ و پیوندم

یک ذره ز خورشیدم، یک غنچه ز امیدم، یک نوده ز ده بیدم
یک حلقه ز دربندم، از میهن گلنارم، از گلخن گلخارم

ایران عزیز من! ای جان عزیز من!
ای میهن سبز مهر، ای شهرگ نبض شعر
ای دور به جان نزدیک، ای نور دل و دیده


ایران عزیز من! ای جان عزیز من!
قانون تو انشا کرد، قانون سعادت را، جمشید تو بینا کرد، کاخ فرّ ملت را
تیر نظر آرش، در سینه نهان دارم، شهنامه عالم ساز، از فضل کیان دارم
ما را به دل تنگت، ای یار به هم آور، صد بار تو را میرم، یک‌بار به هم آور
بر گلشن گلخند ، بر فرق دماوندت، گلخار نمی‌زیبد، گلنار به هم آور
پیوند نیاکانی، پیوند دل و جانی

ایران عزیز من، ای جان عزیز من!