درود به قهرمانان ایران در المپیک
استاد ادیب برومند
درودی فرستم به
ورزشگران / بهین قهرمانان راد و جوان
المپیک را داده
فر و شکوه / به آیین دیرین هر پهلوان
به جایی کز
اقصای گیتی درو / تماشاگرانند هرسو عیان
به جایی که بس
قهرمان آمدند / هماورد جویان، کران تا کران
همه برتری را
شده خواستار / به نیروی مردانه از دیگران
رده بسته بهر تماشا همه / که کی؟ از کجا خوش برآرد فغان؟ درین پهن میدان پُر های و هو / که هر چارسالی گشاید میان جوانان زورآزما مرد و زن / ز هرگونه ورزش دهند امتحان گروهی به کشتی هم آویز هم / گمارنده زور، آن بر این، این بر آن گروهی هم از وزنه برداشتن / نمایند نیرو فزون از کمان گروهی دگر هم کنند آزمون / نشانه زدن را به تیر و کمان درآیند گردان ایران زمین / درین پهنه مانند شیر ژیان زن و مرد ایرانی پاکزاد / به تن زورمندان روشن روان به زانو درآرند همتای خویش / به نیروی ایمان و عزم گران تنی چند ازین پهلوانان یل / گرفتند از دست داور نشان نشانهایی از زر و برخی ز سیم / نمودار شایستگی در جهان فری بر چنین یادگاران راد / ز دوران ساسان و عهد کیان که از فخرشان سهمی آمد به چنگ / درین پهلوانی، چو دیرین زمان به ایران و پروردگارانش درود خدایش به نیرو کند جاودان |