هما ارژنگی: ای سرزمین من!

 

ای سرزمین من! 

سروده ای زیبا و بهاری از استاد هما ارژنگی را با صدای شاعر در اینجا بشنوید

 

ای سرزمین من

هر جا که می‌روم
مهر تو در غبار سپید ستاره‌ها
در  بی کران سرخ افق‌های دوردست
یا بر ستیغ  شامخ آن قله‌های سخت
می‌خواندم  به خویش...
با عشقت ای بلند !
در بزم دلگشا و فروزان لاله‌ها
یا در نگاه مست غزالان تیزپا
در جام سبز و دلکش هر بیشۀ بلوط
 با  بوسه‌های باد به لب‌های خشک لوت
از خویش می‌روم...
کم کم  بهار می‌رسد و دشت های سبز 
در موج سرخ و گرم شقایق شناورند


 آه ای  بهشت روشن  پندارهای من
بر دیلمان و تالش و آن هگمتان پیر
 بر قلۀ سهند و بر آذر فشان او
 بر خاوران و توس بر آن زابل دلیر
بر آن خلیج ماندنی و جاودان پارس
بر سیستان و رستم و زال نژاده‌اش
بر دودمان کورش داد آفرین قسم
هر جا که می‌روم 

گویی هنوز هم
 
آواز سُم اسب سواران تیز تک
در کوره راه‌های خاطره تکرار می‌شوند ...در هر طلوع روشن خورشید خاوران
بینم که بهر سرفرازی این خاک زرنشان
 
بنشسته بر سمند سبک تاز افتخار

یعقوب قهرمان...آن‌دم  که  دیدگان من از لابلای ابر
تا سربلند قلۀ البرز می‌دود
آن دیو پا به بند مرا می‌دهد نوید
از بس کنام شرزه پلنگان جنگجوی
آرد مرا به یاد 

از آرش دلیر
آن گرد شیر زاد
 
کاو جان کمانه کرد پی خصم بد نهاد...ای خانۀ امید من ای خاک پر گهر
هرگز گمان مدار که در قلب کوچکم
تنها نشان ز شوکت این یادگارهاست
تا دل درون سینه به مهر تو می‌تپد
ای بس امید تازه به فصل بهارهاست
بنوشته بر جبین زمان با غرور و عشق
تا جاودان به تارک تو افتخارهاست.