آرامگاه صائب تبریزی در اصفهان؛ عکس ها از: سیاوش آریا
انگیزههای یادگاری نویسی
برخی از پژوهشگران تمایل انسانها به یادگاری نویسی را نشانه میل به جاودانه شدن میدانند و برخی هم آن را به تمایلات دیگر همچون تخلیه هیجانات درونی، جلب توجه و شهرتطلبی، هوسهای زودگذر و ... مربوط میدانند.
این کار از دوران کودکی و با یادگارینویسی روی کتاب درسی، نیمکت مدرسه، صندلی اتوبوس، و باجه تلفن آغاز شده و با نوشتن روی دیوار همسایه، تنه درخت، سرویسهای بهداشتی، بناهای تاریخی و .. ادامه مییابد.
ریشه این عمل در هر کدام از این تمایلات که باشد، نباید فراموش کنیم که این تمایلات فطری هستند و بخشی از وجود انسان را تشکیل میدهند اما نکته مهم، انحراف این تمایلات در مسیر مخرب و آسیب رسان به محیط اطراف اعم از میراث فرهنگی است که برای این بد اخلاقی که گاه بیمارگونه میشود باید چارهای اندیشیده شود.
یادگارینویسی؛ از ناهنجاری تا هنجار اجتماعی
البته نباید فراموش کرد که این رفتارهای ناهنجار در میان مردم بسیاری از نقاط دنیا با فرهنگهای گوناگون دیده میشود اما نهادهای مردمی و دولتی و رسانهها نقش مهمی در کاهش این ناهنجاریها و تبدیل آن به هنجار اجتماعی بازی میکنند.
طبیعی است که آموزش مستقیم یا غیر مستقیم به مردم برای درمان برخی از ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی، راهکاری است که باید در دستور کار سازمانهای دوستدار میراث فرهنگی قرار گیرد اما در کنار آموزشهای همگانی، برای افرادی که به هر علتی از این آموزشها دور ماندهاند یا تاثیر نگرفتهاند باید راهکارهایی را جهت هدایت این تمایلات درونی در مسیر درست ارائه نمود.
برپایی برنامههای همگانی همچون جشنوارههای نقاشی روی دیوار، مسجمه سازی، سازهای شنی یا یخی، آن طور که در بسیاری از نقاط دنیا مرسوم است میتواند در تخیله این تمایلات درونی و هدایت آنها به سوی یک فعالیت سازنده فردی یا گروهی سهم داشته باشد اما شاید در کنار همه این راهها بتوان از راهکارهای سادهتر و موثرتری هم استفاده نمود.
یکی از روشهای متداول در همه جای دنیا برای ثبت احساسات مردم پس از بازدید از چنین اماکنی، گذاشتن دفتر یادبود در موزهها، نمایشگاهها یا بناهای تاریخی است که افراد میتوانند دیدگاههای خود را بر روی آن بنویسند و یادبودی از خود بجا گذارند بدون این که آسیبی به محیط وارد سازند.
یکی دیگر از راهکارها، فراگیر شدن رسانههای آزاد است که مردم آزادانه نظرات خود را در آنها بازگو کنند و هچنین تشویق افراد به عضویت در شبکههای اجتماعی حقیقی و مجازی و بیان دیدگاهها و تخلیه هیجانات در میان افراد و گروههای هم مسلک در این شبکههاست.
راهکار ساده دیگر فراهم آوردن شرایطی است که افراد از هر گروه اجتماعی با هر سطح سن و سواد بتوانند با استفاده از یک ماژیک ساده تمایلات درونی خود را بر روی یک تابلوی سفید تخلیه کنند. این پیشنهاد برداشتی است از تصاویر منتشر شده از دفتر کار شبکه اجتماعی فیس بوک بر روی اینترنت، که بکارگیری این تجربه را در یک محیط کار به نمایش می گذارد و شاید بتوان آن را به محیطهای فرهنگی و تاریخی نیز تعمیم داد.
به سخن دیگر، افزون بر آموزش همگانی برای بالا بردن سطح فرهنگ جامعه، شاید اگر در بناهای تاریخی و موزههای کشور به جای یک دفتر یادبود که خیلی زود از نظرها دور میماند و صفحات آن در برابر دید همگان قرار ندارد، یک تابلوی سفید بزرگ نصب شود تا افراد مختلف در صورت تمایل، نظرات و امضای خود را برای مدتها پای آن بگذارند و کسی آن ها را پاک نکند، از میزان یادگارینویسی بر پیکر آثار تاریخی به شکل چشمگیری کاسته شود.
این نگارنده امیدوار است که پیشنهاد «نصب تابلوی سفید» در کنار میراث فرهنگی و طبیعی، مورد بحث و بررسی دوستداران فرهنگ و طبیعت ایران قرار گیرد تا در صورت توافق صاحبنظران، به عنوان یکی از راهکارهای مقابله با یادگارینویسی بر پیکره میراث ملی به کار رود.
از این روی، از همه دوستداران میراث فرهنگی و خوانندگان ایراننامه خواهشمندم که دیدگاههای موافق و مخالف خود را در این مورد، در بخش «پیامها» زیر همین یادداشت با دیگران به اشتراک بگذارند.