سرودها و ترانه های ایران زمین: 23) شهر خالی |
بازآ تا بر در حافظ سراندازیم، گل بیفشانیم و می در ساغر اندازیم! زبان فارسی با همه زیباییهایش پیونددهنده همه فارسیزبانان در همه جای دنیاست؛ پیونددهنده همه آنهایی که اندیشههای خود را در پیاله واژگان دل انگیز فارسی می ریزند و از ساغرش باده عشق مینوشند. «نگاره خالوا»، خواننده جوان و خوش لهجه تاجیک و « امیرجان صبوری»، خواننده خوشآوای افغان، در ترانه شورانگیز «شهر خالی ...» از تنهایی و سوز دل همه عاشقان در همه سرزمینهای فارسی زبان میخوانند و از آرزوی روزگار پیوند میگویند که کاروان رفته بازآید و دلبران ناز ناز آیند تا مطرب و آهنگ و ساز آید. در این ترانه امیرجان و نگاره جان هریک با نوایی، از سازهای بشکسته و درد مشترک عاشقان میخوانند و از جام ها میگویند که دیگر جوشی ندارند و از عشق که آغوشی ندارد ولی آرزو میکنند که با گل افشانان، نگار دلنواز آید تا بر در حافظ سراندازیم و گل بیفشانیم و می در ساغر اندازیم. این ترانه را با صدای امیرجان در این نشانی و با صدای نگاره جان در این نشانی بشنوید و متن آن را در ادامه بخوانید: شهر خالی، جاده خالی، کوچه خالی، خانه خالی ! |