یک پیشنهاد برای حفظ یکپارچگی سرزمینی ایران در این هنگامه دشوار و سرنوشت ساز همواره یکی از چالشهای پیشروی دولتها و نگرانی اصلی احزاب و نیروهای ملی و همه دوستداران ایران، حفظ یکپارچگی سرزمینی ایران در برابر گروههایی است که به گسست و جدایی میاندیشند. پس هرکدام به فراخور دریافت خود از وضعیت و حقایق موجود، راهکارهایی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی یا مجموعهای از آنها را ارائه مینمایند. به تازگی، پژوهنده ایراندوست آقای دکتر بهنام اوحدی، از روی مهر فراوان به میهن و همه اقوام و تیرههای ایرانی و با آرمان پاسداشت یکپارچگی سرزمینی ایران در این هنگامه دشوار و سرنوشتساز، پیشنهادهایی برای ایجاد دگرگونیهایی در تقسیمات کشوری ارائه نموده و برای انتشار به ایراننامه سپرده است، تا مورد نقد و ارزیابی پژوهشگران و کارشناسان قرار گیرد. ایراننامه نیز ضمن استقبال از انتشار این پیشنهاد، برای انتشار همه دیدگاههای موافق و مخالف اندیشمندان در این مورد اعلام آمادگی میکند:
در درازای تاریخ دیرین پر فراز و فرودمان، بارها این سرزمین از سوی لشکریان بیگانه مورد تاخت و تاز قرار گرفته و هر بار تکه ای خرد یا پهناور از آن به یغما رفته است. ایران امروزمان تنها بخشی از امپراتوری پرشیای هخامنشیان و ساسانیان است. هم اکنون میهنمان در آستانه سرنوشتسازی ایستاده است. مدتهاست که نقشه بداندیشانه بیگانگان در تجزیه ایرانمان به پنج کشور و جدا ساختن کردستان، آذربایجان، بلوچستان و خوزستان از مام میهن لو رفته و فاش و آشکار شده است. افسوس و هزاران افسوس که برخی هممیهنان نادان خودشیفته و جزماندیش، با هواداری متعصبانه از مرزکشیهای قومی، قبیله ای، ایلیاتی و ایالتی، بهسادگی در دام سرویسهای جاسوسی بیگانه افتاده و در این هنگامه سرنوشتساز تاریخی که ایران و ایرانیان از هر سو در محاصره نیروهای نظامی بیگانگان و محاصره (تحریم) های اقتصادی آنها، دربند و گرفتار شده اند، از هر فرصت و فراغتی برای آسیبزدن به تمامیت ارضی و پیشینه تاریخی میهنمان سود جسته و بساط خیانت و میهن فروشی می گسترانند. به باور من، دگرگون ساختن نقشه و نام استان ها - در عین پاسداشت هویت و پیشینه تمدنها و قومیتهای تاریخی استانها و ولایات ایرانزمین (همچون سیستان، بلوچستان، آذرآبادگان، کردستان، لرستان، بختیاری، بویراحمد، خوزستان، ایلام، شوش، نیشابور، جندی شاپور، اسپهان و ... )- در خنثی ساختن توطئه بیگانگان برای تجزیه ایران می تواند بسیار سودمند باشد. بر چنین بنیاد و دیدگاهی، پیشنهاد نخستین خود را بدینسان بیان می کنم، تا چه پسند افتد و چه در نظر آید: ۱- دگرگون شدن نقشه و نام استان سیستان و بلوچستان کنونی به دو استان چابهار و زاهدان. ۲- دگرگون شدن نقشه و نام استان خوزستان کنونی به سه استان اهواز، آبادان و زاگرس شمالی (شامل استان کنونی چهارمحال و بختیاری، و شهرهای مسجد سلیمان، شوشتر و دیگر بخشهای بختیاری نشین { هفت لنگ } شمال استان کنونی خوزستان ). ۳- دگرگون شدن نقشه و نام استان چهار محال و بختیاری به استان زاگرس شمالی (با توجه به الحاق شهرهای مسجد سلیمان، شوشتر و دیگر بخش های بختیاری نشین { هفت لنگ } شمال استان کنونی خوزستان به آن). 4- دگرگون شدن نام استان کهگیلویه و بویراحمد به زاگرس جنوبی. 5- دگرگون شدن نام استانهای آذربایجان شرقی، غربی و مرکزی به استانهای تبریز، ارومیه و اردبیل. ۶ – جداشدن شهرهای کاشان، نطنز، نیاسر، بادرود، آران و بیدگل، آقاعلی عباس، ابیانه و ... از استان اصفهان و گرد آوردن آنها در استان کاشان. ۷- گرد آوردن شهرهای دماوند، رودهن، بومهن، فیروزکوه، آلاشت، سوادکوه، ورسک، زیرآب، پلسفید و ... در استانی به نام «فراز». بی گمان این پیشنهاد میتواند از سوی کارشناسان مسئول و مرتبط در وزارتخانههای مربوطه دولت و نیز مجلسشورا و مجمع تشخیص مصلحت مورد ارزیابی دقیق و نکتهسنجانه از دیدگاههای سیاسی، اجتماعی، امنیتی، اقتصادی، جامعه ( قوم و بوم ) شناسی، روان شناسی و ... قرار گیرد. حتا میتوان به دگرگون ساختن نام دیگر استانها، نیز بنا بر مقتضیات و ضرورتهای این هنگامه پیچیده و سرنوشت ساز، ژرف و مدبرانه اندیشید. |