سرودها و ترانه های ایران زمین: ۱۳ ) سرود جشن مهرگان

 

سرود جشن مهرگان

یکی از بزرگترین جشن های ملی ایرانیان جشن مهرگان است. جشن مهرگان در فرهنگ ایرانی جشن مهربانان و مهروزان و نور دل عاشقان است. از آیین های جشن مهرگان مهروزیدن و شاد بودن است. یکی از سرودهای زیبایی که در سال های اخیر برای جشن مهرگان ساخته شده، سرود « جشن مهرگان » با صدای گرم « امید فرهنگ » در آلبوم « زرتشت » است. کلام این سرود برداشتی آزاد از سروده ماندگار « مهر و مهرگان » برگرفته از « دیوان توران »  اثر سراینده توانمند معاصر استاد توران شهریاری است. این سرود زیبا را از اینجا می توانید بردارید و بشنوید و متن سرود را به همراه متن کامل سروده سرکار خانم توران شهریاری در ادامه بخوانید:


   

متن سرود:

مژده ای دوستان مهرگان است

مهر نور دل عاشقان است

ایزد مهر در دین زرتشت

 از گرامی ترین ایزدان است

صد بهاران در آن می توان جُست

گرچه آغاز فصل خزان

مهر روز ماه فرخ مهر

جشن فرخنده مهرگان است

آفرین خدا باد بر مهر

مهر آیین پیر مغان است

جشن پایان محصول و برداشت

فر شادی ز چهره اش عیان است

مهر ورزیدن و شاد بودن

خوی دیرین ایرانیان است

مهر و مهرگان سروده استاد توران شهریاری

مژده ای دوستان مهرگان است / مهر با هر کسی مهربان است

مهر روز و ماه فرخ مهر / جشن فرخنده‌ی مهرگان است

گرمی و پاکی و شادی از اوست / فرّ و شیدش کران تا کرانست

در دل گرم هر ذره از مهر / یک جهان شور هستی نهان است

نور بخشد به گیتی و مینو / شوربخشِ زمین و زمان است

مایه زندگانی و هستی / این جهان چون تن و او روان است

ایزد مهر دردین زرتشت / فرّ و فرمندی جاودان است

« مهریشت » دلاویز و زیبا / شرح بخشی از این داستان است

مهرٍ فرمند را می‌ستاییم / چون دلِ گرمِ عالم در آن است

زایشِ « مشیه » و « مشیانه » / در همین روز با فرّ و شان است

جشن پایان محصول و برداشت / فر و شادی ز چهرش عیان است

صد بهاران در آن می ‌توان دید / گرچه آغاز فصل خزان است

سال عمرش نیاید به گفتار / زودتر از زمان کیان است

کاوه را او توان داد و نیرو / حامی پرچم کاویان است

شد فریدون به ضحاک پیروز / چون که او شاه مهر آرمان است

عشق و مهرند همزاد دیرین / مهر با عاشقان هم ‌زبان ست

دشمن رشک و کین و تباهی / دوستی را بهین پشتیبان است

داور مردمان در پس از مرگ / نیک کردار از آن در امان است

راه و رسم وفاداری از اوست / بی‌وفایی به جانش گران است

این نگهدار پیمان نمادش / حلقه مهر خورشید سان است

بهر هر همسری حلقه‌ مهر / برتر از گوهر شایگان است

زین سبب حلقه مهرورزی / زیبِ دستِ همه همسران است

تا دو همسر به هم مهر ورزند / در گسستن شکست و زیان است

مهر از آغاز بنیاد هستی / پیکِ دل‌ها و پیوند جان است

مهر ورزیدن و شاد بودن / خوی دیرین ایرانیان است

آفرین خدا باد بر مهر / مهر آیینِ پیر مغان است

هفت گام است در مکتب مهر / کز تعالیم مهری نشان است

برترین حد پالایش روح / قبله‌گاه همه عارفان است

مهر، ای نوربخش مسیحا / شور جانت در این کاروان است

دین عیسا ز تو مایه بگرفت / از فروغ تو پرتو فشان است

آن همه سنت و رسم و آیین / از تو در تار و پودش نهان است

مایه‌های تو جانمایه‌اش شد / جذبه و شور و حالش از آن است

خفته رازی به مهرابه‌هایت / کز بیانش سخن ناتوان است

چون و چندش نگنجد به گفتار / زان که برتر ز شرح و بیان است

نور و نیرو و شیدایی و شور / عشق و عرفان و تاب و توان است

حافظ و مولوی راه پویش / آن دو را سر بر این آستان است

سهروردی چو منصور حلاج / لاله سرخ این بوستان است

آنچه از مهرگان می ‌توان گفت / جشن بشکوهی از باستان است

عارفان مهر را می‌ستایند / چون نمودار جان جهان است