بیان نامه کمیته نجات پاسارگاد

 

بنای یادبود یک بی خردی بزرگ

در دومین سالگشت آبگیری سد سیوند، کمیته بین المللی نجات پاسارگاد به همین مناسبت بیان نامه ای منتشر نمود که در بخشی از آن آمده است: بر صفحات تاریخ همه ی ملت های جهان، نام مردمان به خاطر کارهایی که در سطح اجتماعی انجام می دهند، چه نیک و چه بد، ثبت می شود: با خطوطی روشن یا تیره. نام زنان و مردان نیک کردار چونان چراغی همیشه فروزان مسیر تاریخ بشری را روشن می کند و عطر جاودانگی بخود می گیرد، و نام بد کرداران تاریخ، به هر مناسبتی چون سایه از میان گرد و غبار رخ می نماید و لعنتی ابدی را برای خود می خرد.


و چنین است که می بینیم در سراسر جهان بناهای یادبود زیادی نیز به نام مردمان نیک و بزرگ برپا است؛ یا بناهای یادبودی که برای جاودان کردن خاطره ی لحظه های مهم و سازنده ی یک ملت ساخته می شوند: لحظه های بزرگ تاریخی که خبر از مقاومتی انسانی می دهد، یا از رسیدن ملتی به استقلال و آزادی یاد می کنند. بناهایی که حتی اگر در جنگی، در انتقامجویی نامردمانی، و حتی در اثر باد و باران و خشم طبیعت لطمه ای ببینند دیگر باره، به همت مردمان مشتاق، مرمت و باز سازی می شوند.

بناهایی نیز در جهان وجود دارند که برای یادبود دردی و زخمی و آزاری  بنا شده اند؛ بناهایی همچون یادبودهای جنگ ها و یا بیدادگری ها، با این وظیفه که تصویر بیدادها را، برای عبرت آیندگان یکجا در حافظه ی مردمان زنده نگاه دارند. سد سیوند یکی از این بناهاست که اگرچه با عنوان «یادبود» ساخته نشده اما بی شک یادبود یکی از بیدادگری های فرهنگی تاریخ معاصر ما خواهد بود.  

 در بخشی دیگر از این بیان نامه با اشاره به گذشت دو سال از سی ام فروردین ماه سال 86 که دولت فعلی بدون توجه به هشدارهای مستند کارشناسان در مورد لطمه ها و زیان های آبگیری نابخردانه سد سیوند، و بی اعتنا به مخالفت هزاران هزار مردم فرهنگ دوست در سراسر جهان، و هشدار حقوقدان ها، دست به عملی غیر اصولی، غیر ملی، و غیر فرهنگی آبگیری سد سیوند زد، آمده است :

ما در این دو سال شاهد آن بوده ایم که آبگیری سد سیوند موجب چه بلاهایی در منطقه ی اطراف خود شده است؛ از خشکیدن و سوختن تالاب های بختگان و کر گرفته تا نابودی کیلومترها از زمین های کشاورزی و هزاران هزار درخت کهن، از تأثیر رطوبت بر آثار باستانی منطقه، و به ویژه آرامگاه کورش بزرگ، گرفته تا به زیر آب رفتن منطقه ی باستانی دشت بلاغی. در این میان، سد سیوند و آب انبار شده ی پشت آن بی هیچ سودمندی اقتصادی بیهوده مانده اند.

به این ترتیب، سد ویرانگر سیوند می تواند  یکی از بناهای یادبودی باشد که خاطره ای تلخ را در ارتباط با مسایل فرهنگی و  سیاسی کشورمان با خود دارد.  

چهار سال پیش، ما، در کمیته ی نجات پاسارگاد، پیشنهادی را مطرح ساختیم مبنی بر اینکه سد سیوند آبگیری نشود و همانگونه که هست به صورت محلی برای بازدید جهانگردان درآید تا، علاوه بر نجات میراث تاریخی و فرهنگی منطقه، از محل درآمد حاصل از این بازدیدها همه ی هزینه های خود را بپردازد و، در عین حال، گردشگرانی که به دیدن آن می آیند به یاد آورند که این سد در پی تصمیمی خردمندانه و به منظور حفظ آثار مهم تاریخی و طبیعی سرزمینی نیمه تمام مانده است. 

کمیته ی بین المللی نجات پاسارگاد در ادامه خطاب به نخستین  دولت مردمی که آینده بر سر کار خواهد آمد چنین پیشنهاد می کند:  سد سیوند را از آب خالی کرده و از آن به عنوان بنای یادبودی استفاده کنند. بنای یادبودی که یادگار و نمودگار دورانی باشد که طی آن مردمانی فرهنگ دوست و علاقمند برای جلوگیری از آبگیری آن، در مقابل ویرانگران ایستادند،تا بخش هایی از میراث فرهنگی، تاریخی و طبیعی بشریت را نجات داده باشند.

 در بخش پایانی این بیان نامه آمده است: ما امیدواریم در فردایی نه چندان دور، بنای یادبود سیوند، هر روز و هر لحظه، به همه ی گردشگرانی که از مقابل آن گذشته و از آن بازدید می کنند نام ویرانگران تنگه بلاغی، تالاب بختگان، تالاب کر، درختان قطع شده کهن و زمین های سوخته کشاورزی را تکرار  کند. و البته همین بنای یادبود بازگوینده ی این نکته نیز خواهد بود که ایرانیان به عنوان انسان هایی با فرهنگ چنین سد ویرانگری را نیز حفظ کرده و آن را به صفحات تاریخ سپرده اند تا نمونه ای  روشن برای آیندگانی باشد که در راستای نگاهداری و نگاهبانی از میراث فرهنگی و طبیعی سرزمین شان خواهند کوشید.