ایران نامه

ایران نامه، پایگاه آگاهی رسانی میراث فرهنگی و طبیعی ایران و جستار های ایران پژوهی

ایران نامه

ایران نامه، پایگاه آگاهی رسانی میراث فرهنگی و طبیعی ایران و جستار های ایران پژوهی

از نگاه خبرنگاران و فعالان میراث فرهنگی


بهترین و بدترین خبر

 درباره میراث فرهنگی و طبیعی ایران در سالی که گذشت 

بخش نخست 

ایران‌نامه- شاهین سپنتا: یک سال دیگر را پشت سر گذاشتیم، سال 1390 با رویدادهای فراوان به پایان رسید؛ سالی که از دیدگاه بسیاری از مردم و کنشگران اجتماعی، رویدادهای ناخوشایند آن بسیار بیش‌تر از رویدادهای خوشایندش بود. در سالی که گذشت، در ایران‌نامه بسیاری از خبرهای خوب و بد را در حوزه میراث فرهنگی و طبیعی به آگاهی علاقه‌مندان رساندیم و بسیاری دیگر از خبرهای خوب و بد نیز در دیگر رسانه‌ها بازتاب یافتند. برای این که مروری داشته باشیم هر چند کوتاه بر رویدادهای مختلف سال گذشته، و برای قدردانی از زحمات همه دوستانی که با یک سال تلاش مداوم، خبرهای میراث فرهنگی و محیط زیست را با دقت و سرعت به آگاهی همگان رسانند، در روزهای پایانی این سال به شماری از دوستان و همکاران خبرنگارم در رسانه‌های مختلف و همچنین برخی از دوستان فعال در حوزه میراث فرهنگی و طبیعی نامه نوشتم و از آن‌ها خواستم تا با نگاهی به رویدادهای گوناگون سال 1390 بهترین و بدترین خبر در زمینه میراث فرهنگی و طبیعی را انتخاب کنند. شاید این کار، نوعی احوال‌پرسی و قدردانی باشد از زحمات همه آن‌ها که در سال گذشته با همه محدودیت‌های موجود به آگاهی‌رسانی پرداختند و همچنین نوعی جمع‌بندی باشد از آنچه که در سال گذشته بر میراث فرهنگی و طبیعی ما گذشته است. خوشبختانه بیش‌تر دوستان به فراخوان من پاسخ مثبت دادند و جواب‌های خود را برای نشر در ایران‌نامه فرستادند. ضمن سپاس از همه این دوستان، پاسخ‌های آنها را به همان ترتیبی که به دستم رسیده است، بدون کم و کاستی منتشر می‌کنم و پاسخ دیگر دوستان را نیز پس از دریافت در روزهای آینده، به این فهرست خواهم افزود:

مریم جلیلوند:

خوب: ثبت جهانی لنج‌سازی و نقالی

بد:  تخریب بافت تاریخی شهرها و ثبت نشدن محور تاریخی اصفهان 

سلام آقای سپنتای عزیز. اولا من به خاطر دوستی با شما و همراهیتون واقعا تشکر می‌کنم. مرسی از لطفتون. معمولا این سوالات رو از مدیران عالی‌رتبه سازمان می‌پرسند، حالا شما جماعت خبرنگار رو انتخاب کردین واقعا لطف و محبت شما رو می‌رسونه . برای من که تمام اتفاقات و تخریب‌هایی که در حوزه میراث‌فرهنگی می‌افته همیشه بدترین اتفاقات بوده اما نپرداختن به بافت‌های تاریخی و از بین رفتن بناهای مهم و شاخص بدترین حادثه‌ای که یک شهر یا یه روستا که از بافت تاریخی برخورداره تجربه می‌کنه. تخریب بافت تاریخی شیراز و قزوین و کرمان بدترین اتفاقات امسال بودند. ثبت نشدن محور فرهنگی اصفهان هم اتفاق بسیار ناخوشایندی در حوزه میراث بود. اما ثبت جهانی لنج سازی و نقالی مهم‌ترین اتفاقاتی بود که دراین حوزه افتاد.

 

مجتبی گهستونی:

خوب: ثبت درختان سرو باغملک و ثبت مضیف بردیه

بد: تخریب بافت و محوطه‌‌های تاریخی 

با درود خدمت دکتر سپنتای عزیز. امیدوارم که شاد و خرم باشید. با تشکر از محبت شما. درخواست شما اطاعت می‌شود. من مجتبی گهستونی متولد نخستین روز مهرماه از سال 1358 در اهواز از نخستین روزهایی که خود را شناختم دست در دست پدر به سفر می رفتم. از نوجوانی به بعد سفر کردن را تنهایی یاد گرفتم. لذت کشف حقیقت باعث شد تا در بهمن سال 1371 نخستین مطلب خود را در نشریات استانی انتشار دهم. از آن زمان تاکنون 19 سال می گذرد. نزدیک به یک دهه است که دوستدار میراث فرهنگی شده‌ام و طی این سال‌ها، خوبی‌های کم و بدی‌های فراوان دیده‌ام.

از خوب‌ترین آن که علاقمندی من به میراث فرهنگی و تشکیل انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا خوزستان است که بگذریم انتخاب خوب‌تر دیگر کار سختی است. هر کاری که توسط متولیان امر در حوزه میراث فرهنگی خوزستان انجام شد حداقل کاری بود که باید صورت می‌گرفت. اما با این حال اخباری که مرا در سال 90 بسیار خوشحال کرد به نتیجه تلاش‌ها و معرفی هایی بر می گردد که از سوی من و بعضی دوستانم وقت برای آن صرف شد. ثبت ملی و طبیعی درختان سرو سروستان در باغملک و ثبت ملی و معنوی مضیف در روستای بردیه سوسنگرد از آن جمله است. همکاری در میزبانی حضور 550 راهنمای گردشگری و خبرنگار و استاد برای بازدید از جاذبه‌های تاریخی و گردشگری خوزستان و کمک گرفتن از آن‌ها برای این که از مسئولین کلان بخواهند به خوزستان، این استانی که گهواره تاریخ است، توجه شود مرا بسیار شاد کرد.

اما بخشی از نگرانی‌های من به بی‌مهری‌هایی که بعضی کج‌اندیشان انجام می‌دهند برمی‌گردد. اما بسیاری از نگرانی‌ها حول تخریب و تعرض به محوطه‌ها و آثار تاریخی است. در سال 90 همچون گذشته علاوه بر اقدامات ناشیانه قبلی شاهد تسطیح شدن تپه‌های باستانی و حفاری‌ها و تعرض‌هایی از سوی افراد غیر مسئول و متعهد و همچنین ارگان‌های دولتی بودیم. چه خانه‌هایی که باید ثبت و محافظت می‌شدند اما با خاک یکسان گشتند و مدعی میراث فرهنگی هم خم به ابرو نیاورد. به بافت‌های تاریخی تعرض شد اما چه سود که کسی نبود قد علم کند و متعرضین را تنبیه نماید.

من همه کسانی را که در حوزه میراث فرهنگی صندلی را به خاطر قدرت طلبی تصاحب کردند و دیگرانی هم که به میراث فرهنگی تعرض کردند و سعی کردند کم‌کاری خود را گردن دوستداران میراث فرهنگی بیندازند و دل شکستند را نمی بخشم. نه به خاطر این که به گوش ما سیلی زدند، بلکه به خاطر خیانت به تاریخ کشور نمی‌بخشم.  

دکتر محمود دهقانی : 

خوب: در گستره میراث، خبر خوب به گوشم نخورده.

بد: اهمیت ندادن به آثار باستانی کشور 

با درود  و فرخنده باد نوروز. در گستره میراث راستش خبر خوب به گوشم نخورده. بر این باورم که تلاش شده تا جابجایی‌هایی در راس امور میراث به وجود بیاید ولی کارکرد آن به چه سمت و سویی کشیده شود را باید در سال نو ببینیم. اما بدترین خبر اهمیت ندادن به آثار باستانی کشور است که این خود توهینی به میراث نیاکانی ماست. با ارادت و اخلاص محمود دهقانی. 

مهندس یاغش کاظمی : 

خوب: خبر خوبی در زمینه‌ی میراث فرهنگی در سال گذشته سراغ ندارم

بد: مجوز ساختِ هتل در حریم منظری ِ آتشـگاهِ اصفهان 

دکتر سپنتایِ ارجمند، سلام و درود. در خصوص ِ پرسشتان، به نظر من بدترین خبر در حوزه‌ی میراث فرهنگی در سال گذشته، اعطای ِ مجوز ساختِ هتل در حریم منظری ِ آتشـگاهِ اصفهان بوده است. وزارت مسکن و شهرسازی که از طریق سازمان نظام مهندسی و به تبع آن مدیریتِ شهرسازی ِ شهرداری‌ها بر ساخت و سازهای کشور نظارت دارد، هیچ واکنشی نشان نداد و بار مسئولیت را یکسره بر گرده‌ی سازمان میراث فرهنگی نهادند. من خبر خوبی در زمینه‌ی میراث فرهنگی در سال گذشته سراغ ندارم، ولی به این بهانه می‌خواهم تعریفی که "وزارت مسکن و شهرسازی" درباره‌ی "حریم منظریِ ابنیه" ارائه داده و در دانشگاه‌هایِ کشور تدریس می‌شود و من هم هر ترم آن را در کلاس ها بازمی‌گویم، در اینجا بیاورم

کلیه‌ی ابنیه‌ی تاریخی از لحاظ منظر و چشم انداز با فضاهای معماری-شهرسازی اطراف و مناظر طبیعی از قبیل کوه‌ها، دره‌ها، رودخانه‌ها، جنگل‌ها و ... نوعی رابطه‌ی سنجیده دارند، یعنی نوعی اشراف و محرمیت با فضاهای اطراف در آنها دیده می‌شود. حفظ این ارزش‌های ارتباطی محیطی، طبیعی و انسانی ضروری است و در این راستا رعایت مقررات زیر ضرورت دارد:

الف- ممانعت از احداث بناهای مرتفعی که باعث اختلال در هماهنگی محیط می‌شوند و دید و چشم‌ا‌نداز موجود را تحت الشعاع قرار می‌دهند.

ب- ممانعت از افزایش یا کاهش تراکم موجود. زیرا افزایش تراکم، لاجرم احداث تأسیسات جدید شهری را به دنبال خواهد داشت، که آن بخش از بافت شهری ظرفیت پذیرش آنها را ندارند. کاهش تراکم نیز موجب رکود اقتصادی و حیاتی مجموعه یا بنا می‌شود.

ج- ممانعت از به کار بردن مصالح ناموزون و ناهماهنگ در کنار بنا (همانند استفاده از سنگ پلاک که در بافت‌های خشتی مورد استفاده قرار می‌گیرد). شایان ذکر است که در مواردی استثنایی، پس از مطالعات و پژوهش‌های اولیه در امر طراحی و اجرا و به دلایل منطقی، استفاده از مصالح جدید قابل توجیه است.

د- ساماندهی، تقویت، و حفظ محیط طبیعی بنا.

هـ- ساماندهی و ایجاد فضای سبز در حریم ابنیه با در نظر داشتن ضوابط فنی و باستان شناختی.

 برگرفته از کتاب "دوازده درس مرمت" - تألیف: اصغر محمد مرادی و محمد حسن محب علی- مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری- وزارت مسکن و شهرسازی- چاپ دوم- پاییز 1387 - ص 216.

مهندس مهدی رازانی: 

خوب: ثبت باغ‌های ایرانی و نقالی و لنج‌سازی

بد: درگذشت دکتر رجبی و دکتر ایرج افشار و تغییرات زیاد در سازمان میراث فرهنگی 

جناب آقای دکتر سپنتای گرامی، به نظر بنده بهترین خبر در حوزه میراث فرهنگی کشور ثبت باغ‌های ایران در فهرست میراث جهانی بود که در این رابطه به نظر بنده این که این تعداد باغ با هم و به یک عنوان ثبت شدند اهمیت بیشتری داشت و همچنین میراث معنوی نقالی و  هنر لنج سازی سواحل ایران  در فهرست معنوی یونسکو بوده است.

 بدترین خبر هم به نظرم فوت برخی عزیزان از جمله دکتر رجبی و دکتر  ایرج افشار ( 18 اسفند 1389) که در بهبوهه عید سال قبل صدایش در نیامد.  تغییرات زیاد در میراث فرهنگی کشور و جابجایی‌های بی‌مورد مدیران و به‌کارگیری غیر متخصصین در کار مدیریت میراث نیز امری عادی شده که همیشه بد است.

 

احسان عربی مفرد:

خوب: بازگشت منشور کورش

بد: قطع درخت کهنسال مسجد امام حسن عسکری نیاسر 

سلام بر عزیز دل. احسان عربی مفرد ارادتمند شما. متاسفانه یهترین خبرها کم و بدترین خبرها زیاد زیاد هستند. بهترین خبر شاید بازگشت منشور کوروش بود که اون هم با ابهاماتی همراه بوده و هست. بدترین خبر هم قطع درختان کهنسال چنار در نیاسر بود که هیچ گاه من اینقدر ناراحت نشده و بغض نکرده بودم که حتی گلویم درد بگیرد و همچنین درختان باغ فین هرچند که اتفاقات از این دست در سطح کشور بسیار بود. ممنونم از این کار و ایده شما. موفق باشید شاهین جان. در خدمتتون هستم.

 

فاطیما کریمی:

خوب: شاید ثبت باغ‌های ایرانی در فهرست میراث جهانی

بد: ورشکستگی مالکان خانه‌های تاریخی در کاشان

درود بر شما. خبر بد سال از نظر من ورشکستگی مالکان خانه‌های تاریخی در کاشان بود. این موضوع را از نزدیک دیدم و متاسف شدم که چطور سازمان میراث فرهنگی تفاهم‌نامه‌ای را با آنها امضا کرد و زیر تمام تعهداتش زد و مالکان را دچار ورشکستگی کرد.

اما خبر خوب را  متاسفانه به خاطر ندارم؛ شاید ثبت باغ‌های ایرانی در فهرست میراث جهانی را بتوان نام برد. اما اوضاع این باغ‌ها پس از ثبت متاسفانه هیچ تغییری نکرده است. ما از شما ممنون هستیم که در این حوزه‌ها اطلاع‌رسانی می‌کنید آقای سپنتای عزیز.

 

ماندانا خرم :

خوب: تلاش صادقانه و صمیمانه فعالان میراث طبیعی و فرهنگی

بد: تخریب بافت تاریخی شیراز، ترک برداشتن سی و سه پل، و خشک شدن بیشتر دریاچه ارومیه 

انتخاب موضوعی، به عنوان «ترین» از میان موضوعات دیگر همواره برای من کاری سخت و دشوار است. زیرا از دیدگاه اینجانب، اگر هر موضوعی را در جایگاه درستش قرار داده و سپس به تحلیل و تفسیر ان بپردازیم، آن موضوع می‌تواند «ترین» باشد. در حالی که شاید در جایگاه دیگر این گونه نباشد. یا بهتر است بگویم شاید به هیچ عنوان «ترین» به آن منظور که ما در پی آن هستیم وجود ندارد. این بار نیز هنگامی که دوست و همکار گرامی آقای شاهین سپنتا از من درخواست کردند: مهم‌ترین، بدترین و بهترین واقعه سال 1390 خورشیدی را که در زمینه میراث فرهنگی و طبیعی روی داده است، از دیدگاه خویش به عنوان خبرنگار و فعال میراث فرهنگی بیان کنم، پاسخ به این پرسش برایم از همان نخست کمی سخت و دشوار آمد.

حقیقت این است که در این 4 سالی که بنده به عنوان یک فعال و خبرنگار پی‌گیر اخبار میراث فرهنگی و طبیعی بوده‌ام بیش از هرچیز اخبار بد به دست و گوش ما رسیده است؛ و کمتر زمانی شاهد به وقوع پیوستن ماجرایی خوب و شادی‌آفرین در این حوزه بوده‌ایم که بتوانیم از آن به عنوان خاطره‌ای خوش یاد کنیم. امسال نیز به روال گذشته این چنین بود. هنوز یک ماهی از سال نگذشته بود که در روز 28  اردیبهشت ( روزجهانی میراث فرهنگی) در جلو چشمان فعالین میراث فرهنگی شیراز 4 خانه تاریخی در بافت تاریخی این شهر ویران شد. این روند را تا هم اکنون که در انتهای سال هستیم در شهرهای مختلف شاهد بوده‌ایم. همچنین تعطیلی موزه‌ها و دها خبر ناگوار دیگر که تعداشان از موی سر آدمی بیشتر است. اما از دیدگاه من : شاید بتوان خبر ترک برداشتن بخشی از سی و سه پل را به عنوان مهم‌ترین و بدترین خبر سال در حوزه میراث فرهنگی دانست. از همان ابتدایی که بحث مترو اصفهان پیش آمد، بارها و بارها فعالین حوزه میراث نسبت به تهدیدی که این موضع می‌تواند برای میراث فرهنگی اصفهان داشته باشد به مسئولین هشدار دادند. اما هیچ گوش شنوایی نبود تا زمانی که این خبر دردناک در شهریورماه امسال منتشر شد و دل تمامی فعالین این حوزه را به درد آورد.

همچنین در حوزه میراث طبیعی شاید خبر به شمارش افتادن نفس‌های دریاچه ارومیه و به خطر افتادن جان میلیون‌ها نفر در اثر نابودی این دریاچه را بتوان باز هم به عنوان مهم‌ترین و بدترین خبر سال در حوزه میراث طبیعی دانست. در این مورد نیز بارها و بارها فعالین میراث طبیعی و محیط زیست نسبت به خشک شدن این دریاچه  و خطرات در پی آن به مسولین هشدار داده بودند، اما ... تازه در زمانی هم که هشدار ها باز هم جدی‌تر شد، حاشیه‌هایی برای آن ساختند؛ دردناک دردناک. اگر این دریاچه نابود شود و این روند در سال پیش رو نیز در ارتباط با این دریاچه و دریاچه‌های دیگر ادامه پیدا کند دیر یا زود زمین با خطری بسیار بزرگ و درناک مواجه خواهد بود.

اما از تمام خبرهای بد که بگذریم می‌رسیم به یک خبر خوب و آن این که امسال نیز مانند سال‌های گذشته، تلاش صادقانه و صمیمانه فعالان میراث طبیعی و فرهنگی ادامه داشته و با وجود مشکلات و سنگ‌های جلوی پا این افراد همچنان خستگی ناپذیر در حال تلاش و کوشش برای نهگداری و حفظ این میراث هستند و همچنان شاد خرسند در کنار یک دیگر به تک تک این دوستان و عزیزان خسته نباشید می‌گویم و امیدوارم در سال جدید نیز همانند سال‌های دیگر پر تلاش سر افراز در کنار هم باشیم. نوروز باستانی بر شما دوستان و همکاران گرامی فرخنده باد.

 

نوید احمد پور :

خوب: ثبت میراث فرهنگی و معنوی و طبیعی خوزستان

بد: تعرض و تخریب آثار تاریخی خوزستان 

بهترین خبر از دیدگاه من ثبت آثار تاریخی، درخت سرو در سروستان، و مظیف بردیه در سوسنگرد، و تشکوه در رامهرمز بود و همچنین برگزاری جشن راهنمایان گردشگری ایران برای مشاهده آثار تاریخی و طبیعی.  بدترین خبر را هم تخریب و تعرض و حفاری در آثار تاریخی متعدد در دوره های ایلامی/ ساسانی / هخامنشی و اسلامی در خوزستان می‌دانم. 

صدرا محقق :

خوب: ثبت باغ‌های ایرانی

بد: بی‌ثباتی در حوزه مدیریتی سازمان میراث فرهنگی 

 بهترین خبر درمورد میراث طبیعی ثبت باغ‌ها بود به نظر من و در مورد بدترین خبر هم، خبرهای تخریب این قدر زیاد بود که نمیشه به یک مورد خاص اشاره کرد. اما بی‌ثباتی مدیریتی در سازمان میراث فرهنگی و بی برنامگی آسیب زیادی به روال عادی کار این سازمان زد، از جمله در کاوش‌ها، پژوهش‌ها و ...

 

زهرا کشوری:

خوب: ثبت دانش سنتی دریانوردی ایرانیان در خلیج فارس

بد: همسویی رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست با پروژه‌ های اقتصادی  

خسته نباشید آقای سپنتای عزیز. دلم می‌خواست جواب این سوال‌ها را از یک خبر خوب شروع کنم. اما هرچی در لابلای ذهن پر از خبرهای بد گشتم، چیزی دستگیرم نشد! مگر ثبت پرونده دانش سنتی دریانوردی ایرانیان در خلیج فارس در یونسکو، که با تلاش روزنامه نگاران این عرصه اتفاق افتاد. 

 اما خبرهای بد؛ از کجا باید شروع کرد؟ از ترک‌هایی که سی و سه پل برداشت؟ یا شکافی که به نقش رستم رسید؟ از تخریب زیستگاه‌ها و پارک های ملی؟ از بی توجهی به وضعیت یوزپلنگ‌ها و گونه‌های در معرض خطر؟ از خشک شدن دریاچه ارومیه؟  اما بدترین اتفاق امسال تصمیم رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست بود که عزمش را جزم کرد تا با قربانی‌ کردن همه میراث طبیعی کشور با پروژه های اقتصادی تامل کند. بنابراین حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن! زهراکشوری- تهران امروز.

 

بهرام روشن ضمیر:

خوب: خبر خوبی نشنیدم!

بد: طفلی به نام شادی ... دیری‌ست گم شده است... 

                                          

درود. خبر خوبی نشنیدم. خبر بد این که: « طفلی به نام شادی... دیری‌ست گم شده است/ با چشم‌های روشن براق/ با گیسویی بلند، به بالای آرزو / هر کس از او نشانی دارد / ما را خبر کند / این هم نشانی ما / "یک سو خلیج فارس / سوی دگر خزر.»  

فیروزه فرودی:

خوب: ثبت جهانی 9 باغ ایرانی

بد: ضبط گل‌نوشته‌های هخامنشی که نزد دانشگاه شیکاگو بود 

با درود و آرزوی تندرستی. نخست اینکه حوزه‌ی فعالیت من در خبرنگاری بخش زرتشتیان است اما چون پایان‌نامه‌ی روزنامه‌نگاری‌ام در رابطه با گردش‌گری بود در این شاخه بی‌نظر نیستم. هر چند هر شهروند ایرانی باید در این زمینه احساس مسوولیت کرده و صاحب‌نظر باشد.

به هر روی، از نقش کم‌رنگ میراث فرهنگی در کشور و جابجایی‌های مدیریتی در این بخش که خود آسیب بسیاری به این بخش زد که بگذریم، نگران‌کننده‌ترین خبر برای من گل نوشته‌های هخامنشی بود که به امانت نزد  دانشگاه شیکاگو رفته بود. در کنار آن، تخریب بناهای تاریخی که ریشه در بی‌توجهی‌های کوچک در به‌سازی به موقع این آثار داشت. تلخی این اخبار را هم شیرینی خبر ثبت جهانی باغ ایرانی که شامل 9 باغ در شهرهای گوناگون بود، در یونسکو به کام ایران دوستان گوارا کرد. شوربختانه سال در 1390 اخبار تلخ خرابی و ویرانی در راسته میراث فرهنگی بیشتر بود که امیدوارم در سال نو شاهد پیوستن آثار باستانی بیشتری به میراث جهانی باشیم. ایدون باد. سپاس از این که به یاد من بودید و پوزش از دیرکرد پاسخ. 

نفیسه قانیان:

خوب: پیگیری‌های اداره میراث برای ثبت جهانی مسجد جامع

بد: ریختن کاشی‌های گنبد مدرسه چهارباغ و ترک خوردن سی و سه پل  

با سلام و ممنون از این اقدام و این که به من هم خبر دادید. بدترین خبرها بی‌شک یکی ریختن کاشی‌های گنبد مدرسه چهارباغ بود و دیگری ترک خوردن سی و سه پل. البته ریختن کاشی‌ها، نما و جلوه بد بیرونی بیشتری داشت. ترک سی و سه پل را با دقت زیاد می‌توانستی پیدا کنی و کسانی که بارها از روی پل رد شدند آن را ندیدند اما مدرسه چهارباغ با از دست دادن کاشی‌اش، چشم اصفهان را کور کرد. جلوه زشت آن بسیار مشخص و واقعا دردناک بود. وقتی که این ترک را دیدم، احساس نفرت به من دست داد، چیزی که از تأسف بسیار فراتر بود. دیگر این که این قضیه نشان داد چقدر بناهای تاریخی زیر نظر اداره اوقاف رنج کشیده هستند. بی‌تفاوتی اوقافی‌ها نسبت به این مسأله و در مقابل ضعف اداره میراث فرهنگی برای چندمین بار در این اتفاق خود را نشان داد. از طرف دیگر عده‌ای ریختن کاشی‌ها را به علت مرمت غیر اصولی گنبد مسجد در دوره‌های قبل می‌دانستند، بعضی آن را به مترو و آلودگی‌های صوتی خیابان و برخی هم به اثرات جوی نسبت می‌دادند که در همه این موارد، وضعیت آینده مسجد را نگران کننده‌تر می‌کرد.  

 بهترین خبر هم پیگیری‌های شبانه روزی و واقعا اثربخش و دلسوزانه اداره میراث بود در خصوص ثبت جهانی مسجد جامع. وقتی به محل می‌رفتی و یا در جریان تحقیقات میدانی قرار می‌گرفتی واقعا به این موضوع می‌رسیدی که میراث دارد با انگیزه و انرژی فراوان روی این موضوع کار می کند و خوشبختانه همه بخش ها و همه مشکلات کوچک و بزرگ مسجد در سال‌های گذشته هم لحاظ شده و مد نظر قرار گرفته بود.

مریم رئیس دانا:

خوب: پرآب شدن زاینده رود

بد: خشک شدن زاینده‌رود 

آقای سپنتای عزیز با سلام، پیشاپیش نوروز باستانی را خدمت شما تبریک می گویمدر سالی که گذشت همواره خبرهای ناگواری درباره میراث فرهنگی ایران‌ شنیده‌ایم، ازجمله آبگیری سد سیوند و عوارضی ناشی از این رطوبت بر آثار باستانی تخت جمشید.  این سد در سال 1386 باوجود مخالفت‌های طرفداران حفظ آثار باستانی توسط آقای احمدی‌نژاد افتتاح شد و پس از گذشت سه یا چهار بهار، مشهود است که بهره پیش‌بینی شده را حتا برای کشاورزی منطقه یا جلوگیری از سیلاب‌های محلی نداشته است. امیدواریم با پشتکار ملی و پیگیری‌های دایمی بتوانیم هر چه سریع‌تر موجب بسته شدن این سد بشویم.

از اخبار دیگر، آمدن و رفتن لوح کوروش به ایران بوده است. شایعه‌ای این خصوص منتشر شد، «لوح اصل نبوده است و کپی آن وارد ایران شده است». چنانچه این شایعه درست باشد بسیار باعث ناراحتی است که مردم را این طور مورد تحقیر قرار داده‌اند؛ و چنان‌چه شایعه نادرست باشد، باز هم برای من خبری بود توامان خوب و بد است. بد به این دلیل که ما نتوانسته‌ایم به نیکی نگاه‌دار نیاکان‌نمان باشیم. خبر خوب است زیرا علاقمندان به تاریخ در گوشه دیگری روی این سیاره تلاش به حفظ سرمایه‌های باستانی جهان می‌کنند. امید دارم و آرزویم در آستانه نوروز 1391 این است که به زودی شاهد باشم ایرانیان خود نگاه‌دار این ارزشمندترین و کهن‌ترین سمبل احترام به حقوق بشر در سرزمین‌مان ایران باشند، من مانند هر وطن‌پرست و ایران‌دوستی عاشق میراث و سرمایه‌های فرهنگی میهن عزیزم هستم و نگران از دست رفتن آنها و هم‌چنین علاقمند به نگهداری آن‌ها به شایسته‌ترین شکل ممکن؛ اما متاسفانه در چنین زمانه‌ای که دولت‌مردان ایرانی توجه و احترام بایسته‌ای به سرمایه‌های تاریخی‌مان ندارند، بهتر می‌بینم این آثار در جایی امن نگاه‌داری شوند، حتا اگر این جای امن ایران نباشد. باری تکرار می‌کنم به راستی امیدوار روز هستم که این نماد احترام به نوع بشر به درست‌ترین شکل ممکن در ایران حفظ شود تا نسل‌های آینده در ارتباط نزدیک‌تری با افتخارات نیاکان خود قرار گیرند.

از اخبار بد دیگری که شنیدم سرقت مجسمه‌ها در سطح شهر تهران بوده است. می دانم این واقعه در سال 1389 روی داده است و شاید نتوانیم آن را همچون لوح کوروش یا پاسارگاد در ردیف آثار باستانی قرار دهیم ولی به هر روی این مجسمه‌ها نقش‌های سنگی شهر تهران بوده‌اند و می‌توانسته‌اند در آینده‌ای نه چندان دور جزو میراث فرهنگی کشور محسوب شوند. دریغا.

خبر خشک شدن زاینده‌رود نیز به شدت نگران کننده بود. شاید این پرسش مطرح شود آیا مگر زاینده‌رود هم می‌تواند به‌عنوان سرمایه فرهنگی کشور درنظر گرفته شود؟ به نظر من دو شهر اصفهان و پاریس از پاره‌ای جهات شباهت‌هایی به یکدیگر دارند. زاینده‌رود همان‌قدر زیبایی اصفهان را شکوه می‌بخشد که رود سِن موجب دلفریبی شهر پاریس می‌شود. هر دو شهر دارای آثار باستانی گوناگون و از شهرهای قدیمی جهان هستند با این تفاوت که پاریس توانسته است با حفظ این آثار نامش را به‌عنوان یکی از مدرن‌ترین شهرهای روی سیاره زمین تثبیت کند.

 در میان ایمیل‌هایی که در چند سال اخیر به دستم رسید، اخبار مربوط به « شهر سوخته» بود. این شهر در استان سیستان و بلوچستان واقع شده است و روی آبرفت‌های مصب رودخانه هیرمند به دریاچه هامون و زمانی بر ساحل آن رودخانه بنا شده بوده‌ است. به نقل از ویکی پدیا «زمان بنای این شهر بزرگ در دوره برنز تمدن جیرفت یعنی استان سیستان و بلوچستان امروزی در ایران باستان می‌باشد و ایرانیان حدود ۶۰۰۰ سال پیش در این شهر زندگی می‌کرده‌اند. گفته می‌شود، شهر سوخته پیشرفته‌ترین شهر  در جهان قدیم بوده‌ است ... به اعتقاد برخی باستان‌شناسان اگر بخواهیم به معنای کامل و دقیق شهر توجه کنیم، این شهر را باید از قدیمی‌ترین آن‌ها در دنیا دانست، چرا که معدود شهرهایی پیش از آن، از نظر امکانات و اصول شهرنشینی با آن قابل مقایسه هستند.» ولی چه اتفاقی برای این پیشرفته‌ترین  و سرسبزترین شهر جهان در 6000 سال پیش روی می‌دهد که هزاران سال بعد اینچنین به خاک و خاکستر می‌نشیند؟ پاسخ من این است: از دست دادن منابع طبیعی، تا هنگامی ‌که رود هامون پرخروش بوده،  آن منطقه سبز بوده است به انواع درختان و گیاهان و مزارع کشاورزی، و درست زمانی شن‌زار می‌شود که آب در آن سرزمین بسته و محدود می‌شود. اگر هامون همچنان پرآب بود چه بسا کماکمان در آن شهر تمدنی وجود داشت مانند آنچه هم اکنون در اطراف نیل وجود دارد. پس حفظ آب و آبادانی در شهرها همان‌قدر اهمیت دارد که میراث فرهنگی، به ویژه برای شهرهایی چون اصفهان. بنابراین بدترین خبر در سال گذشته برای من خشک شدن زاینده‌رود بود و بهترین خبر پرآب شدن آن، به طوری‌که وقتی این خبر خوب را شنیدم شعری را که سال 1384 سروده بودم به و جود آمده و به همراه برخی تصویرها و موسیقی به کلیپی تبدیل کردم و آن را روی یوتیوب منتشر و در دسترس علاقمندان به شعر و ایران قرار دادم ( در اینجا ببینید) :

صدای زاینده‌رود می‌آید

صدای زاینده‌رود می‌آید

کبوتران کوچک بی‌نشان

هزاران بال‌بسته

شما را به عاشقان ایران قسم

تصویر پروازتان

بر زنجیر سلول‌های نقره‌ای

شکست سدهای سنگی سیاه

رسیده به لب‌های آزاد است

صدای زاینده‌رود می‌آید

صدای زاینده‌رود می‌آید

و اما در آخر اجازه دهید از این فرصت استفاده کنم و خوش حالی خود را از خبر دیگری که جدید نیست اعلام کنم و آن روزجهانی عید نوروز از طرف مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 2010 بود.

علیرضا افشاری:

خوب: انتشار آثار دکتر شروین وکیلی از کورش بزرگ تا داریوش دادگر

بد: تخریب و بی‌توجهی به میراث گسترده‌ فرهنگی سرزمین‌مان 

دوست دارم به جای آن که به رویدادهای ریز و درشتی که به میراث گسترده‌ی فرهنگی سرزمین‌مان مربوط می‌شود اشاره کنم ــ که شوربختانه بیشتر منفی و حاکی از تخریب و بی‌توجهی هستند ــ از رویدادی که باور دارم مهم است، و در عین حال بی‌ارتباط با آن میراث عظیم نیست، بنویسم.

اواخر سال گذشته نخستین کتاب از دور جدید کتاب‌های دوستم شروین وکیلی توسط انتشارات شورآفرین چاپ شد؛ تاریخ کوروش هخامنشی، و امسال، در همین اواخر، رونمایی آخرین اثرش را داشتیم؛ داریوش دادگر.

البته شروین نخستین کتاب خود را در کانون خورشید ــ سازمان مردم‌نهادی که در سال 1378 بنیاد گذاشت و من سه سال بعد که انجمن افراز را تأسیس کرده بودیم با او در همان فضای ان‌جی‌اویی آشنا شدم ــ منتشر کرد (جنگجو ـ 1382). او در همان سال‌ها چند مورد از پژوهش‌هایش را منتشر کرد اما اکثر آنها برای چاپ دچار بدبیاری‌هایی شدند و در دست ناشران مختلف باقی ماندند1. در نوروز 1387 ــ که کمی پیش‌تر از آن با دعوت از من برای حضور در خارج از تهران و شرکت در بازی‌ای دو روزه که او و هم‌انجمنی‌هایش طراحی کرده بودند دوستی‌مان بیشتر شد ــ مجموعه‌ای از کتاب‌هایش را، که ثبت کتابخانه‌ی ملی‌شان را گرفته بود، در یک سی‌دی به دوستانش و از جمله من هدیه داد که شگفتی‌آور بود؛ نزدیک به 35 کتاب یا مجموعه‌مقاله. آن هنگام، آن‌چنان که باید، به غنی بودن آثارش پی نبردم تا هنگامی که پس از چند سال وقفه در انتشار کتاب‌هایش انتشارات پازینه کتاب اسطوره‌شناسی پهلوانان ایرانی را چاپ کرد که به خاطر عدم ویراستاری و زدنِ طرح جلدی ساده و ضعیف برای آن ــ و پس از آشنایی با حسین کاظمیان (انتشارات شورآفرین) به‌واسطه‌ی دوست مشترک‌مان، آرش نورآقایی ــ قرار شد کتاب‌هایش در شورآفرین چاپ شود و من نیز ویرایش‌شان را بر عهده گرفتم. به این ترتیب، شناخت من از شروین وارد عرصه‌ای نو شد.   ادامه یادداشت را در اینجا بخوانید... 

     مهندس محمد درویش:

خوب: نجات جان یک خرس در سمیرم و کمک مردمی برای آزادی یک محیط بان هرمزگانی.

بد: سقوط شصت و یک پله‌ای ایران بین سال 2006 تا 2012 در شاخص عملکرد محیط زیست و ... 

                                       

دکتر جان. بدترین خبرها فراوان است: سقوط شصت و یک پله ایران بین سال 2006 تا 2012 در شاخص عملکرد محیط زیست. بروز بحران شور شدن کارون ناشی از جانمایی گران قیمت ترین سد ایران در گتوند و مرگ استاد کامبیز بهرام سلطانی. و اما خبر خوش: نجات جان یک خرس ماده توسط غلام امیری در روستای ونک سمیرم و نیز کمک مردمی برای آزادی یک همیار محیط بان در استان هرمزگان بود. درود.

                                               

شاهین سپنتا:

خوب: انتشار خبر احتمال فرستاده شدن پرونده محور تاریخی اصفهان به یونسکو

بد: درگذشت یاسر انصاری کجوری و فرستاده نشدن پرونده محور تاریخی اصفهان به یونسکو 

                                مژگان جمشیدی و همسرش زنده‌یاد یاسر انصاری

اکنون که بیشتر دوستان عزیز خبرنگار و تلاش‌‌گران عرصه میراث فرهنگی به خواهش من پاسخ مثبت دادند و یادداشت‌هایی را برای انتشار در ایران‌نامه فرستادند و بهترین و بدترین خبرهای سال گذشته را از دیدگاه خود بازنوشتند و بقیه نیز در روزهای آینده پاسخ خود را خواهند فرستاد، مناسب دیدم که نظر خود را نیز در کنار دیدگاه دوستان عزیزم بگذارم.

 همانطور که بیشتر دوستان اشاره کرده‌اند، سال گذشته انبوهی از خبرهای بد و نگران کننده درباره میراث فرهنگی و طبیعی ایران در رسانه‌ها منتشر شد که همگی نشان از بی توجهی مسئولان و گاه مردم به اهمیت این میراث ارزشمند داشت که شوربختانه با تخریب‌های روزافزون روبروست. اما دردناک‌ترین خبری که شنیدم و تا روزها مرا در اندوه فرو برد، درگذشت نابه هنگام مهندس یاسر انصاری کجوری مدیر ۳۲ ساله‌ سبزپرس (پایگاه خبری فضای سبز و محیط زیست ایران) و بنیان‌گذار کانون عالی فضای سبز و محیط زیست ایران به دنبال سکته قلبی در نیمه شب ۲۱ تیرماه ۱۳۹۰ بود.

هرچند که هرگز افتخار دیدار یاسر انصاری نصیب من نشده بود اما همواره حاصل تلاش‌هایش را به عنوان یک فعال زیست محیطی، در رسانه‌های مختلف و از جمله سبزپرس می‌دیدم و در دل به او آفرین می گفتم. 

البته از سال‌ها پیش همسرش سرکار خانم مژگان جمشیدی که یکی از روزنامه نگاران و کارشناسان دلسوز و همیشه دیده‌بان محیط زیست ایران است را به واسطه همکاری در رسانه‌ها و انجمن‌های زیست محیطی می‌شناختم و از پیوند این دو خوشحال بودم و پس از رفتن یاسر انصاری، تنها آرزویم این بود که خداوند به مژگان جمشیدی عزیز صبر بسیار عطا فرماید. 

 در گزارش‌هایی که چند روز پیش منتشر شد و مژگان جمشیدی را همچنان پرتلاش در برنامه کاشت درخت چنار به یاد یاسر انصاری و کامبیز بهرام سلطانی دیدم، به وجود هم میهن استوار و کوشنده‌ای همچون مژگان جمشیدی افتخار کردم و استقامت او را در ادامه راه سبز خودش و یاسر ستودم.

خبرهای خوش در سال گذشته زیاد نبودند و همان معدود خبرها همچون ثبت باغ‌های ایرانی با اما و اگرهای فراوان روبرو بوده و هستند. یکی از این دست خبرها که خیلی زود شیرینی آن به تلخی گرایید، خبر احتمال ثبت جهانی محور تاریخی-فرهنگی اصفهان در یونسکو بود. برای من و دیگر دوستداران اصفهان این خبر در صورت تحقق می‌توانست برای ممانعت از تخریب‌های روزافزونی که گریبان آثار تاریخی اصفهان را گرفته، روزنه ای رو به سوی امید باشد تا شاید بتوان با یاری دیگر مردمان، گام‌های استوارتری برای حفظ این آثار ارزشمند برداشت.

 اما متاسفانه با تغییر مدیریت اداره میراث فرهنگی اصفهان و از هم گسیختگی سازمان میراث فرهنگی این آرزو خیلی زود رنگ باخت و خبر فرستاده نشدن این پرونده به یونسکو همه ما را ناامید کرد.

نظرات 4 + ارسال نظر
پگاه 27 اسفند 1390 ساعت 08:09 ق.ظ

درود و سپاس از متن بسیار کاملتون
به راستی چه سرزمین غنی ایست این ایران
با این همه بی مهری و خبرهای بد هنوز آثار باستانی و تاریخی بیشماری دارد...........

درود بر پگاه گرامی
درست می فرمایید.
شما همیشه از من گله می کردید که چرا بیشتر خبرهای میراث فرهنگی ناگوار است. کوشیدم تا با کمک دوستان خبرنگارم نگاهی به خبرهای خوب هم داشته باشم.
اما به قول شما بهترین خبر این است که با وجود همه این تخریب ها هنوز داشته هایمان زیاد است و باید قدر داشته هایمان را بدانیم تا به خبرهای بد نپیوندند.
شاد باشید

پگاه 27 اسفند 1390 ساعت 01:03 ب.ظ

سپاس بسیار فراوان از شما که خبرهای خوب و بد را به ما میرسانید...
سال نو پیشاپیش خجسته باد...

سپاس. شاد باشید

مژگان جمشیدی 27 اسفند 1390 ساعت 11:44 ب.ظ http://jamshidi6.blogfa.com

درود بر شما آقای دکتر و سپاسگزارم از دعای خیرتان
حقیقتا روزهای سختی را می گذرانم اما چاره ای ندارم جز تسلیم در برابر اراده خداوند و تحمل این درد و فراغ زوودهنگام تا آخرین روز عمرم . پوزش می خوام از اینکه جواب ایمیل تان را ندادم باور کنید گذاشتم سر فرصت بنویسم اما فراموشم شد از بس این روزها فکرم مشغول است .
پیشاپیش سال نو را خدمت شما و خانواده محترمتان تبریک می گویم و امیدوارم سال جدید برای شما سال خوبی باشه . ارادتمند همیشگی تان مژگان جمشیدی

درود بر شما
برایتان پایداری همیشگی آرزومندم. از این که با وجود همه گرفتاری ها از روی مهر این چند خط را نوشتید بسیار سپاسگزارم.
پیروز باشید

نسرین 28 اسفند 1390 ساعت 01:45 ب.ظ http://www.unsw.com

کار خیلی پسندیده ای هست. دیدگاه خبر نگاران و صاحب نظران میراث فرهنگی. گستردگی این نظرات و ایده ها ارزشمند هستند. بسیار حرفه ای است. دست مریزاد

درود و سپاس از توجه شما دوست گرامی
شاد و پیروز باشید و نوروز فرخنده باد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد