آتورپاتکان
سروده بانو هما ارژنگی
به مناسبت روز نجات آذربایجان
این سروده میهنی را با صدای شاعر در اینجا بشنوید
آتورپاتکان، الا ای سرزمین آذر رخشان!
سر پایندهی ایران
که آتش را نگهبان بودهای در پهنهی دوران
تو از نوری، تو از دوری، ز پشت پیر تاریخی
تو مهد پاک زرتشتی
همان یزدانشناس بخردیپرور
که نیکی را فروغ بی زوال ایزدی داند.
آتورپاتکان
هنوز از لابلای و تار و پود رفتههای دور میبینم
ز شهر شیز و آن آتشگه آذرگشسبت نور میتابد
و بر دیوارهایش نقشهای بوالعجب ز افلاکیان و خاکیان برجاست.
تو آن نجد سرافرازی
به دامانت سهند سربلند و قلهی آتشفشان داری
دژ ضحاک و ساسان و فناسپ و قلعهها از باستان داری
به روز نام و ننگت هم
تو از هرمزد فرخها و فرخ زاد رستمها نشان داری.
آتورپاتکان
تو ماد با فر و جاهی
تمام مردمانت آریایی زاده و آزاده اندیشاند
و در گسترده ی تاریخ
زبانشان آذری وان گویشی از پهلوی بوده است.
اگرچه بر دل و جانت، جفا از ناکسان رفته
و زخم خنجر ترک و تتارت سینه بدریده
ولی این ترجمانی ناروا باشد، جفا باشد
زبان آذری را تُرک نامیدن
که ایرانزاده هرگز جز که ایرانی نخواهد بود.
آتورپاتکان
تو خاک شمس تبریزی
همان خاکی که آن پیر عجایب خلقت خورشیدوش
در دامنش رویید
همان رندی که خشتش زیر سر بودی و
پا بر تارک هفت آسمان سودی.
غریب عالم معنا
که مولانا، فقیه کهنهاندیش شکیبا را
چو توفانی ز بن برکند و در رقص و خروش آورد.
خرد را خاک بر سر کرد و
دل را از می معنا به جوش آورد.
آتورپاتکان
تو در گستردهی دوران
به هر شهر و به هر کویی
بلاگردان ایرانی.
چه گویم من ز تبریزت
از آن سالارخیزان خاک زرخیزت
به یاد آرم از آن جنبش
از آن هنگامهی خونین
از آن مردان جان برکف
چو ستار و چو باقر یا خیابانی
و یا زان سیل گمنامان
که خون پاکشان شد خون بهای راه انسانی!
ز آذر ماه یاد آرم، من از آن آذر سوزان
که چون بیگانهی رسوا، چو دزدی نابکار آمد
سر آزادهات از پیکر میهن جدا سازد
در آن غوغای جانبازی، چه توفانها بهپا کردی
تو با بیگانگان و دشمنان خانگی دیدم چهها کردی
کنون ای مهد سربازان
آتورپاتکان، سر ایران
مبادا بینمت تا یک نفس از پای بنشینی
که دشمن در کمین است و
فریبی تازه میجوید
چنان روباه مکاری
به راهی تازه میپوید
جوانبخت کهنسالم
تو را در پهنهی گیتی، هماره زنده میخواهم
و تا هستی نفس دارد
فلات پاک ایران ر ا
خوش و پاینده میخواهم.
لطفا در باره نجات آذربایجان بیشتر توضیح دهید یا یک سایت یا منبع در این باره معرفی کنید.
21 آذر 1325 (12 دسامبر 1946) عملیات برای سرکوبی گروه پیشه وری در آذربایجان به پایان رسید و عوامل آن کشته، دستگیر و یا به خارج از کشور فرار کردند. مرحله اصلی این عملیات با ورود واحدهای چهار لشکر، از 19 آذرماه آغاز شده بود ولی آذربایجانی های میهندوست پیش از آغاز عملیات ارتش، خود به سرکوب کردن گروه پیشه وری پرداخته بودند.
تاخیر یکساله این سرکوبی به این سبب بود که دولت شوروی حاضر نمی شد بدون دریافت امتیاز به تعهدی که در سال 1943 در جریان کنفرانس تهران سپرده بود عمل کند و نیروهای خود را از آن منطقه از ایران که از 1941 (شهریور 1320) اشغال نظامی کرده بود خارج سازد و یا اجازه دهد که واحدهای ارتش ما به آن منطقه وارد شوند. دولت مسکو از همان زمان که شهرهای متصرفی از ایران (به موجب قرارداد های ننگین گلستان و ترکمن چای) در قفقاز را آذربایجان نام نهاد، مقاصد سوء برای تمامیت ایران داشت. غائله وقت سبب شده است که از آن پس ایران تقویت بنیه دفاعی خودرا در اولویت قراردهد.
http://www.iranianshistoryonthisday.com/FARSI.ASP?u=&HD=21&HM=9&I1.x=11&I1.y=13
پاینده ایــــــــــــــــــــــــــــــران