ایران نامه

ایران نامه، پایگاه آگاهی رسانی میراث فرهنگی و طبیعی ایران و جستار های ایران پژوهی

ایران نامه

ایران نامه، پایگاه آگاهی رسانی میراث فرهنگی و طبیعی ایران و جستار های ایران پژوهی

سرودها و ترانه های ایران زمین: 21) ایران زمین

 

که ایران چو باغی‌ست خرم بهار!

از شهرهای دیگر خبر ندارم، اما تا آنجا که من می‌دانم در شهر من اصفهان، امسال به هیچ سازمان مردم‌نهاد فرهنگی و یا انجمن فعال دانشجویی مجوز برپایی همایش به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی در 25 اردیبهشت‌ماه داده نشد. هرسال در چنین روزی، در این شهر چندین برنامه پرشور و بامحتوای فرهنگی در بزرگداشت شاهنامه فردوسی و ادب فارسی با حضور سخنوران و اندیشمندان برپا می‌شد اما امسال به دلایلی بازگو نشده، مجوز برپایی هیچ برنامه‌ای در تالارهای عمومی شهر صادر نشد. با این حال، اهالی فرهنگ و دوستداران ایران در خانه‌ها و گردهمایی‌های خصوصی‌تر، شاهنامه‌ها را گشودند و از فرهنگ ایران سخن‌ها گفتند. به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی، ترانه‌سرودی شورآفرین و پُراندیشه را که دوستان گرامی یاغش کاظمی و فواد خواجه‌علیجانی با مهر فراوان فرستاده اند، باز نشر می دهم. این ترانه سرود «ایران‌زمین» نام دارد و برگرفته از مجموعه «از خشت و خاک» با صدای زیبای «علیرضا قربانی» و آهنگ‌سازی «صادق چراغی» است که توسط گروه موسیقی «ایل» به زیبایی اجرا شده است. ترانه سرود «ایران‌زمین» را در این پیوند بشنوید و متن کامل آن را در ادامه بخوانید:

که ایران چو باغی‌ست خرم بهار
شکفته همیشه گل کامکار
اگر بفکنی خیره دیوار باغ
چه باغ و چه دشت و چه دریا، چه راغ
نگر تا تو دیوار او نفکنی
دل و پشت ایرانیان نشکنی
کزان پس بود غارت و تاختن
خروش سواران و کین آختن
زن و کودک و بوم ایرانیان
به اندیشه بد مَنه در میان 

هوا خوشگوار و زمین پرنگار

تو گفتی به تیر اندر آمد بهار
همه سر به سر، دست نیکی بَرید
جهانِ جهان را به بد مسپرید
نخوانند بر ما کسی آفرین
چو ویران بود بوم ایران زمین
دریغ است ایران که ویران شود
کَُنام پلنگان و شیران شود
ز ضحاک شد تخت شاهی تُهی
سر آمد بر او روزگار مِهی
چنین است کردگار گردان سپهر
گهی درد پیش آردت، گاه مهر
به کام تو گردد سپهر بلند
دلت شاد بادا تنت بی گزند
چنین روز روزت فزون باد بخت
بداندیشگان را نگون باد بخت
بیا تا همه دست نیکی بریم
جهانِ جهان را به بد مسپریم
وزین پس بر آن کس کنید آفرین
که از داد آباد دارد زمین
بسازید و از داد باشید شاد
تن آسان و از کین مَگیرید یاد
کسی باشد از بخت پیروز و شاد
که باشد همیشه دلش پر ز داد

نظرات 1 + ارسال نظر
جواد مفرد کهلان 27 اردیبهشت 1389 ساعت 12:55 ق.ظ http://far-hang.blogspot.com

گفته اند رو سیاهی به ذغال می ماند، زمستان رفتنی است. ولی ذغال روسیاه زیر کرسی به ندرت باعث خفگی میگردد؛ ولی این ذغالهای اجتماعی و فرهنگی عین آفت علم و هنر و انسانیت و جامعه بشری هستند. پس درود بر ذغال کرسی گرمابخش زمستانی و مرگ بر ذغال فرهنگی مطلق گرایی که با استناد صحیفه و هپروت ایران را برای مردمان آن تبدیل به زندان نموده است.

درود بر شما دوست گرامی
مدتی بود از شما بی خبر بودم.
از متن ادبی شما سپاس‌گزارم.
هماره شاد باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد