ایران نامه

ایران نامه، پایگاه آگاهی رسانی میراث فرهنگی و طبیعی ایران و جستار های ایران پژوهی

ایران نامه

ایران نامه، پایگاه آگاهی رسانی میراث فرهنگی و طبیعی ایران و جستار های ایران پژوهی

گفت و گو با پنج زن کوشنده معاصر ایران

           

پنج زن از نگاه پنج زن

گفت و گو با پنج زن کوشنده معاصر ایران 

 ایرانیان در شمار نخستین ملت هایی های هستند که از دیرباز روزی را ویژه زنان برگزیدند و از این روی هزاره هاست که جشن کهن اسفندگان همه ساله در اسفند روز یا پنجمین روز  از اسفند ماه برپا می شود و امروزه نیز به عنوان روز ملی زن نزد بسیاری از ایرانیان گرامی داشته می شود . به همین مناسبت و در آستانه 8 مارس روز جهانی زن ، بر آن شدم که پرسشی را با پنج نفر از زنان کوشنده و تاثیر گذار معاصر یعنی سیمین بهبهانی ، توران شهریاری  ، پوران فرخزاد ،  شکوه میرزادگی و گیتی پورفاضل در میان گذارم. پرسش ساده بود ، اما پاسخ هایی که این بزرگواران - با وجود گرفتاری های بسیار اما از روی مهر فراوان - به این پرسش دادند همگی اندیشه برانگیز و راهگشاست و نام و یاد تلاش های بسیاری از زنان تاریخی یا استوره ای ایران زمین را فراروی ما می آورد . پرسش این بود : از دیدگاه شما پنج نفر از مهم ترین زنان تاثیر گذار بر جامعه ایرانی در طول تاریخ چه کسانی هستند ؟ ...

      --------------------------------------------------------------------------------------------------

                                                             متن کامل :

     

 

پنج زن از نگاه پنج زن

گفت و گویی با پنج زن کوشنده معاصر ایران

 

از شاهین سپنتا

 

ایرانیان در شمار نخستین ملت هایی های هستند که از دیرباز روزی را ویژه زنان برگزیدند و از این روی هزاره هاست که جشن کهن اسفندگان همه ساله در اسفند روز یا پنجمین روز  از اسفند ماه برپا می شود و امروزه نیز به عنوان روز ملی زن نزد بسیاری از ایرانیان گرامی داشته می شود . به همین مناسبت و در آستانه 8 مارس روز جهانی زن ، بر آن شدم که پرسشی را با پنج نفر از زنان کوشنده و تاثیر گذار معاصر یعنی سیمین بهبهانی ، توران شهریاری  ، پوران فرخزاد ،  شکوه میرزادگی و گیتی پورفاضل در میان گذارم. پرسش ساده بود ، اما پاسخ هایی که این بزرگواران - با وجود گرفتاری های بسیار اما از روی مهر فراوان - به این پرسش دادند همگی اندیشه برانگیز و راهگشاست و نام و یاد تلاش های بسیاری از زنان تاریخی یا استوره ای ایران زمین را فراروی ما می آورد . پرسش این بود : از دیدگاه شما پنج نفر از مهم ترین زنان تاثیر گذار بر جامعه ایرانی در طول تاریخ چه کسانی هستند ؟

 

سیمین بهبهانی ، شاعر پر آوازاه ایرانی که تاکنون بسیاری سروده های زیبایش در سبک ها و قالب های متفاوت در مجموعه شعرهایش به نام های سه‌تار شکسته ، جای پا ، چچراغ مرمر ، رستاخیز ، خطی ز سرعت و آتش ، دشت ارژن ، کاغذین‌جامه ، یک دریچه آزادی ، منتشر شده است به خاطر سرودن غزل فارسی در وزن‌های بی‌سابقه و با مضامین نو از سوی دوستدارانش به عنوان « غزل بانو » نامبردار شده است . وی افزون بر عرصه هنر و ادبیات در عرصه های اجتماعی ، فرهنگی ، حقوق بشر و فعالیت های زنان ایرانی برای دست یابی به حقوق برابر نیز در شمار زنان کوشنده و تاثیر گذار به شمار می رود .

سیمین بهبهانی ، با وجود  گرفتاری های بسیار و ضعف بینایی که نگارش را برایش دشوار کرده است ، با گشاده رویی همیشگی اش و با مهر فراوان در پاسخ به پرسش مطرح شده  ، چنین نوشت :

 

 به این حقیقت می اندیشم که از سربازان گمنامی که در مبارزه ها شهید می شوند فقط همین گمنامی باقی می ماند و آیندگان نمی دانند سپاس پیروزی خود را باید تقدیم چه کسانی کنند.

به هر روی ، تصمیم گرفتم که از شمار نخستین زنانی که در یک جمعیت متشکل گرد آمده بودند و برای به دست آوردن حقوق زنان می کوشیدند ، یاد کنم . اگرچه بیش از پنج نفر هستند و اگرچه پیش از آنان گمنامان دیگر نیز بوده اند و پس از آنان نیز خواهند بود.

در سال 1300 خورشیدی  ، خانم محترم اسکندری سازمانی را بنیاد نهاد که هدف از آن برابری حقوق زنان با مردان ، سواد آموزی به زنان بی سواد و ترک تجمل در زندگی و به کار نگرفتن زیورآلات و سود جستن از منسوجات وطنی برای پوشش و مهم تر از همه کوشش برای رفع حجاب بود.

مستوره افشار ، هایده افشار ، ملوک اسکندری ، فخر عظمی ارغون ( فخر عادل خلعتبری ) ، نورالهدی منگنه ، فخر آفاق پارسا ، اعضای هیات مدیره این سازمان بودند.

مدرسه تاسیس کردند ، سخنرانی ها ، سرود ها ، ترانه ها نوشتند و خواندند و اجرا کردند. من شخصا بخشی از فعالیت های مادرم فخر عظمی ارغون ( خلعتبری ) را در این جمعیت به یاد می آورم. این جمعیت را همیشه استادان و مردان روشنفکر حمایت می کردند. این جمعیت خودجوش و مستقل بود و از سوی هیچ مقام دولتی حمایت نمی شد. البته کارشکنی هم در راه فعالیت آن وجود نداشت. « جمعیت نسوان وطنخواه » تا سال 1312 فعال بود و سپس در جمعیت های دیگر ادغام شد.

دریغ است که یکی دیگر از زنان برجسته تاریخ فعالیت زنان ایرانی را از یاد ببرم : خانم صدیقه دولت آبادی این بانوی نامدار، از  سال 1306 به تاسیس  « شرکت خواتین اصفهان » و انجمن های دیگر پرداخت و از سال 1315 ریاست « کانون بانوان » را به عهده گرفت که در سال 1314 تشکیل شده بود و ریاست عالیه آن را شمس پهلوی برعهده داشت.

به هر حال زنان ایرانی خیلی زودتر از زنان برخی کشور های اروپایی به فکر به دست آوردن حقوق برابر با مردان افتاده بودند و در شرق در شمار نخستین زنان فعال در راه برابری زن و مرد هستند.

درود بر این شیر زنان که امروز همانند سربازان گمنام کمتر به خاطر می آریمشان. زنان امروز ایران باید ثمره تلاش و کوشش بانوان چند نسل پیش را ارج بدارند و برای تحقق اهداف برابری خواهی آنان بکوشند .

 

 

توران شهریاری ، پنجمین زن ایرانی است که موفق به دریافت پروانه وکالت گردید و در سال 1342 خورشیدی با راهنمایی و ریاست خانم دکتر مهرانگیز منوچهریان ( نخستین دانشجوی زن دانشگاه تهران و نخستین زن استاد دانشگاه کشور و نخستین وکیل زن ایرانی ) اتحادیه زنان حقوقدان ایرانی وابسته به اتحادیه بین المللی زنان حقوقدان را در تهران بنیان نهاد. از توران شهریاری سروده های بسیاری با مضامین ملی و همچنین درباره جایگاه زن در تاریخ ایران در « دیوان توران » در دسترس علاقه مندان است . چندی پیش توران شهریاری از طرف جامعه جهانی زرتشتیان به عنوان یکی از 20 نفر زن زرتشتی که در 200 سال اخیر در زمینه های گوناگون در جامعه زرتشتی خوش درخشیده اند ، برگزیده شد. توران شهریاری با وجود بیماری قلبی و با این که تنها سه روز بود که از بیمارستان مرخص شده بود و دوران بهبودی را در خانه سپری می کرد ، در خواست مرا برای گفت و گویی کوتاه پذیرفت و در پاسخ ، از پنج زن نامدار در استوره و تاریخ ایران چنین یاد کرد :

 

من به خاطر شرایطی که دارم کوتاه صحبت می کنم. به نظر من نخستین زن شاخص « فرانک » مادر فریدون است که در بیرون راندن ضحاکیان از ایران موثر بود. دومین زن « سیندخت » مادر بزرگ رستم و مادر رودابه است که در بزرگ کردن و تولد رستم نقش بسیار موثری داشت. سومین زن به نظر من « فرنگیس » مادر سیاوش و و دختر افراسیاب است که حتا هنگامی که پدرش دستور کشتن سیاوش را می دهد ، به او می گوید :

سر تاج داری مبر بی گناه / که نفرین کند بر تو خورشید و ماه

و می دانیم که در آمدن پسرش به ایران و پیروزی کیخسرو بر افراسیاب نقش بسیار موثری داشت.

از نظر من زرتشتی ، چهارمین زن بزرگ ایران « دغدویه » مادر زرتشت است که زن بسیار خردمندی بود و پنجمین زن نام آور « کتایون » زن گشتاسب است که او نیز زن خردمندی بود.

من از زنان شاخص بسیار دیگری نیز می توانم نام ببرم ، همچون « پوروچیستا » کوچک ترین دختر زرتشت که آنچه امروز ما زرتشتیان در مراسم گواه گیران به کار می بریم سخنانی است که زرتشت در مراسم ازدواج پوروچیستا با گشتاسب بیان کرده است و دیگری « آرتمیس » است که واقعا افتخارآفرین است به خصوص در برابر فیلم 300 ؛ آرتمیس فرمانده یکی از ناوگان های خشایارشا بود که بر کشتی های یونانی پیروز شد.  به نظر من این چند نفر از بقیه شاخص تر هستند.

 

پوران فرخ زاد ، یکی از زنان نویسنده ، مترجم ، منتقد ادبی و پژوهشگر نامدار ایرانی است که در بیشتر آثارش نگاه ویژه ای به نقش و جایگاه زنان دارد و از آن میان می توان به دانشنامه زنان فرهنگ ساز ایران و جهان ( زن از کتیبه تا تاریخ ) ، کارنمای زنان کارای ایرانی، اوهام سرخ شقایق ( برگزینی از اشعار زنان زمان ) ، زنان همیشه ( گزیده اشعار کلاسیک و نیمایی و آزاد شاعران زن ایران ) ، نیمه‌های ناتمام ( سیری در شعر زنان از رابعه تا فروغ ) ، مسیح مادر ( نشان زن در زندگانی و آثار احمد شاملو ) ، زن شبانهٔ موعود ( نشان زن در آثار سهراب سپهری ) ، کسی که مثل هیچ کس نیست ( دربارهٔ فروغ فرخ‌زاد ) و مجموعه داستان « هفت زن ، هفت داستان »  اشاره کرد . طی سال های اخیر از پوران فرخ زاد ، در زمینه پژوهش های تاریخی نیز آثار ماندگاری منتشر شده است که از آن میان می توان از کتاب های کارنامه به دروغ ( جستاری نو در شناخت اسکندر مغانی از الکساندر مقدونی ) و  مهره مهر ( پژوهشی درباره میترائیسم در ایران) نام برد. 

 در گفت و گویی که با پوران فرخزاد داشتم یادی هم از فروغ و فریدون به میان آمد و به روان این دو هنرمند بی مانند درود فرستادم . پوران فرخزاد ، پنج زن تاثیر گذار تاریخ ایران را چنین برشمرد :

 

آتوسا، از زنان پرآوازاه دوران هخامنشی بود. او همسر داریوش اول بود و به دلیل قدرت روحی ، تدبیر و توانایی خاصی که داشت در تمام امور کشور دخالت مستقیم داشت. او به گواهی مآخذ قدیمی افزون بر آشنایی با شیوه خط نویسی ، نخستین بانوی شاعر شناخته شده ایرانی نیز هست. او به دلیل قدرت زیادی که در دربار هخامنشی داشت توانست خشایارشا را با این که پسر بزرگتر داریوش نبود به عنوان جانشین او معرفی کند و پس از مرگ داریوش با این که پسران دیگر او با جانشینی خشایارشا موافق نبودند، موقعیت او را در جایگاه شهریاری ایران استوار کرد و توانست دسیسه هایی را که علیه خشایارشا انجام می شد ، خنثی کند. به گواهی تاریخ سایه آتوسا بر سر خشایارشا چنان پررنگ بود که گهگاه خشایارشا را نه تنها پادشاه بلکه « پسر آتوسا » می خواندند و پس از مرگ آتوسا در پیرسالی ، خشایارشا موقعیت گذشته را از دست داد و پیش زمینه مرگ خود و مقدمات نابودی سلسله هخامنشی را فراهم آورد و اگر آتوسا زنده بود شاید سلسله هخامنشی سرانجام دیگری می یافت.

دومین نفر ، ملک خاتون بود که اسم واقعی اش « شیرین » بوده و او دختر « شروین » از سپهبدان باوند تبرستان و از زنان تاثیر گذار ایران است و آرامگاهش نزدیک شهر ری است و بسیاری به دیدارش می روند.

ملک خاتون در جوانی به همسری فخرالدوله دیلمی درآمده و پس از مرگ شوهرش به حکومت نشسته و زمانی که محمود غزنوی  می خواهد به ری حمله کند و او را از حکومت برکنار کند و ری را هم به تصرفات خود اضافه کند ، ملک خاتون در یک نامه تاریخی به سلطان محمود می نویسد : « ... تا زمان زندگی شوهرم در این اندیشه بودم که اگر رای سلطان بر این قرار بگیرد ، چه باید بکنم . ولی اکنون از آن فارغم ، به آن جهت که سلطان ،  پادشاهی عاقل است و می داند کار حرب در غیب است و اگر به جنگ من آید و مرا قهر کند ، او را چندان نامی نباشد که بر زنی بیوه قادر شود و اگر از من شکست یابد این ننگ تا قیامت از روی دولت او محو نمی شود... »

می گویند ، بعد از این که سلطان محمود این نامه را خواند آن قدر بر او تاثیر گذاشت که هم از حمله به شهر ری دست برداشت و هم این که در شمار هواداران ملک خاتون درآمد. ملک خاتون در دوران خودش بسیار تاثیر گذار بوده چنان که پس از مرگش آرامش منطقه ری به هم می خورد و جنگ های شدیدی روی می دهد. او یکی از زنان کم نظیر تاریخ است.

مهستی گنجوی ، شاعری بزرگ بوده و موسیقی و رقص را خوب می دانسته و بسیار زیبا و طنز گو بوده و در دربار دو پادشاه شب شعر تشکیل می داده و تمام مردم گنجه او را می شناختند و دوستش داشتند. اما کار مهم او این بوده که صنعت رباعی سازی را که زمانی در دوران اشکانی رواج داشته و پس از حمله اعراب متروک شده بود ، دوباره زنده می کند و در واقع می شود گفت که او مادر رباعی ایران است و در رباعی هایی که سروده به پیشه وران شهر اشاره کرده و این ، رباعیات او را به نوعی تاریخ اجتماعی زمان خودش تشبیه کرده است.

دیگری قمر است که اظهر من الشمس است. قمر به نظر من یک راهگشاست ، نه بخاطر صدای خوشش و نه بخاطر انسانیت او بلکه به این جهت که او زنی بوده که جرات کرده برای نخستین بار به عنوان یک زن در حضور جمع آواز بخواند. چون تا آن زمان زن ها این جرات را نداشتند و تا پیش از آن چنان که آمده ، حتا چند زن که صدایشان را ضبط کرده اند ، می رفتند در اتاق های دربسته خاصی و پرده ای روی سرشان می انداختند و در زیر آن پوشش آواز می خواندند تا کسی صدایشان را نشنود و به این طریق صدایشان را ضبط می کردند. ولی قمر این شجاعت را داشت که بیاید جلوی جمع و آواز بخواند و همان شب هم او را به همین خاطر به شهربانی می برند. من او را به عنوان یک زن راهگشا در تاریخ موسیقی ایران می شناسم و به او احترام می گذارم.

نفر پنجم به نظر من فروغ است. اما درباره فروغ نمی دانم چه بگویم که چون خواهر او هستم حمل بر تعریف خواهری از خواهرش نشود . اما بد نیست بگویم که اکنون چهل سال است که فروغ رفته و من در اینجا به عنوان یک خواهر به او نگاه نمی کنم چون خیلی از آن زمان دور شده ایم و من تنها خاطرات گذشته را در ذهنم دارم ولی امروز به او به چشم شاعر محبوبم نگاه می کنم نه خواهرم.

فروغ ، افزون بر همه صفات ویژه ای که داشت ، یک مکتب به وجود آورد برای زنان ایران و دست آن ها را گرفت و به آن ها یا داد که خودشان باشند و از زبان زن شعر بگویند و دیگری صداقت و صمیمیت ، خود بودن و گستاخی فروغ است که برای من ارزشمند است.

 

شکوه میرزادگی ، پژوهشگر ، داستان نویس، شاعر و روزنامه نگار سرشناس زن ایرانی ، روزنامه نگاری را از نشریه فردوسی و سپس روزنامه کیهان شروع کرد و سپس سردبیری نشریه « تلاش » ، سردبیری نشریه « ممنوعه ها » ، سردبیری نشریه « مقاومت » و سردبیری مشترک نشریه ادبی - فرهنگی « پویشگران » با دکتر اسماعیل نوری علا را در کارنامه روزنامه نگاری خود ثبت کرده است. از وی تاکنون آثار گوناگونی منتشر شده است که می توان به دو مجموعه قصه به نام « بی قراری های پایدار » و « آغاز دوم »، یک کتاب حاوی دو نمایشنامه به نام های « تبعیدی سال 3000 » و « من حرکت می کنم پس هستم » ، سفر نامه ای با نام « سعی هاجر » ،  و چند کتاب کودکان از جمله « گل و آفتاب » ، رمان « بیگانه ای در من » و مجموعه قصه های کوتاه « گلدن آرک »  اشاره نمود. شکوه میرزادگی همچنین از فعالان حقوق بشر و از زنان برابری خواه و یکی از موسسین " سازمان زنان ایرانی در بریتانیا " ( لندن- 1988) و موسس و مسئول " مرکز اسناد و مطالعات زنان ایرانی " ( دنور  آمریکا – 2001 ) است. او همچنین یکی از موسسین " کمیته بین المللی نجات پاسارگاد " و " بنیاد بین المللی میراث پاسارگاد " است که تلاش های گسترده ای را برای پاسداری از میراث فرهنگی ، تاریخی و طبیعی ایران زمین در دست انجام دارد. شکوه میرزادگی در پاسخ به پرسش من با مهر فراوان همیشگی چنین نوشته است :

 

متاسفانه به دلیل فضای سخت سنتی و مردسالارانه ای که قرن هاست بر سرزمین ما سایه افکنده است، ما نمی توانیم چون مردمان کشورهای پیشرفته غربی لیست بلند بالایی از زنان تاریخ ساز داشته باشیم. در این کشورها، به خصوص پس از قرون وسطی و جدایی دین از حکومت و سپس وقوع انقلاب صنعتی و حضور ناگزیز زنان در بازار کار و اقتصاد زنان توانسته اند اثرات درخشانی بر جوامع خود داشته باشند. در حالی که در سرزمین ما تا همین سال 1314 و قبل از قانونی شدن ورود زنان به دانشگاه ها و ادارات در زمان رضاشاه  ، زنان ما امکان از پستوی خانه بیرون شدن را هم نداشتند. با این حال ما در دوران های مختلف زنانی را داشته ایم که اثری بر زندگی مردمان زمانه خود داشته اند. این اثر ممکن است که بسیار اندک و خاص بوده باشد اما بدون تردید نشان از تلاش های بسیار و از خودگذشتگی این زنان داشته است. همه این زن ها برای من قابل احترام و تحسین هستند اما در این جا به ناچار از پنج تن از آن ها که به نظر من صاحب شجاعت، دانش و پیشتاز زمانه شان بوده اند ( از ده قرن پیش تاکنون )  نام می برم.

1 ـ مهستی ، شاعر پارسی زبان به خاطر شجاعت، صراحت، دانایی و دانش و شخصیت قوی او. آثار ادبی و رفتارهای اجتماعی این زن چنان با آزادمنشی و  برابری خواهی توام بوده که کم از زنان فمنیست زمان ما ندارد.

قره العین ، به خاطر شجاعت، عشق به آموزش و فراگیری و اعمال دگرگون کننده اش در اموری که به آن معتقد بود. او مهم ترین و اولین زن مذهبی در خاورمیانه است که به برابری زنان و آزادی های مربوط به آن ها اصرار ورزید.

صدیقه دولت آبادی ، صدیقه خانم اولین زن ایرانی است که در کنگره های برابری خواهی زنان پیشرو جهان  شرکت کرد و هم او بود که مصرانه از حکومت وقت و از رضاشاه خواستار آزادی پوشش و آزادی ورود زنان به اجتماع شد.  بالاخره هم قبل از اقدام دولت خود در بازگشت از یکی از سفرهایش به اروپا و شرکت در کنگره جهانی زنان بدون حجاب وارد فرودگاه ایران شد.

فروغ فرخ زاد ، به دلیل به دست آوردن اهمیت ادبی برابر با مهمترین شعرای زمانه اش و به خاطر شهامت در بیان خواست ها و حس هایش به عنوان یک زن، در زمانه ای که گفتن و نوشتن درباره این خواست ها تاوان سختی داشت.

فروغ اگر چه  یک زن  فمنیست و یا برابری خواه نبود اما شیوه زندگی اش نشان از آزادگی و نوعی عصیان علیه چیزهایی را داشت که خود به عنوان یک زن درگیر آن بود.

5 ـ خانم سیمین بهبهانی ، به خاطر آفرینش های او از نظر سخنوری، استفاده از تکنیک های مبتکرانه در زمینه وزن شعر و به خاطر حمایت بی دریغش از حرکت های برابری خواهانه زنان. شجاعت و قدرت مقابله او با بی عدالتی که به طور قطع می تواند الگوی درخشانی برای هنرمند زمانه اش باشد.

 

گیتی پورفاضل ، وکیل دادگستری ، پژوهشگر ، فعال حقوق بشر و از زنان برابری خواه است. به خاطر اعتراض  نسبت به نادیده گرفته شدن حقوق زنان در برخی از قوانین در کنگره وکلا در سال 1359، پروانه وکالت او و 56 نفر دیگر توقیف شد و  از سال 1361 تا 14 سال اجازه کار نداشت. او نخستین زنی بود در پیش از انقلاب که به عنوان بخشدار و معاون فرماندار در استان آذربایجان شرقی منصوب شد.  از آثار او « حماسه های بزرگ ملی »  و  مجموعه شعر « پژواک آشنا » منتشر شده است. گیتی پورفاضل زنان تاثیر گذار تاریخی و استوره ای ایران زمین را چنین نام بُرد : 

 

در دوران کیانی ها ، ملکه ای داشتیم به نام « هما » دختر بهمن و با این که هما دو برادر داشته ، بهمن تشخیص می دهد که او بیش از دو برادرش برای پادشاهی لایق تر است و وصیت می کند که بعد از خودش هما پادشاه شود.

من در اینجا می خواهم که از « پوروچیستا » هم یادی بکنم. او کوچکترین دختر زرتشت بوده که از زنان معروف و تاثیر گذار زمان خودش بوده است.

و از همه مهم تر « آرتمیس » است که فرمانده یکی از ناوگان های خشایارشا در دوران هخامنشی بود و هنگامی که خشایارشا به یونان لشکرکشی می کند فرماندهی یکی از ناوگان ها را به آرتمیس می سپارد و وقتی که جلسه فرماندهان را تشکیل می دهند ، آرتمیس پیشنهاد می کند که ما در دریا نیازی به جنگیدن نداریم ، چون همه مواضع مهم را پیاده نظام ما در خشکی تصرف کرده و نیازی به جنگ دریایی نیست. سایر فرماندهان با این نظر مخالفت می کنند و با وجود این که خشایارشا این استدلال آرتمیس را می پذیرد ولی چون اکثر فرماندهان پیشنهاد می کنند که باید حمله را از دریا هم آغاز کنیم ، حمله آغاز می شود و متاسفانه در آن حمله تنها ناوگان ایرانی که شکست نمی خورد ناوگانی بوده که آرتمیس فرماندهی آن را برعهده داشته است و پس از این رویداد خشایارشا به آرتمیس می گوید : چون اکثریت گفتند که از راه دریا وارد جنگ شویم ناگزیر شدم که نظر اکثریت را بپذیرم اما من با تو هم عقیده بودم.

یکی دیگر از زنان مشهور تاریخ ما که مربوط به دوران ساسانیان است ، « پریچهر » یا  یریستاتیس همسر اردشیر درازدست است. پریچهر برای خودش یک سپاه درست کرده بود که همگی زن بودند و زمانی که این سپاه راه می افتاد ، برق شمشیر های این سربازان در زیر نور آفتاب چشم ها را خیره می کرد. او در اکثر جنگ هایی که همسرش با کشورهای دیگر داشته این سپاه را فرماندهی می کرده است.

اما از دوران معاصر من باید از خانم « صدیقه دولت آبادی » یاد کنم که در حقیقت شیرزنی بوده که در سال 1297 یک انجمن مخصوص بانوان را تاسیس می کند و فعالیت هایی را برای تنظیم حقوق زنان و اعتراض به نابرابری هایی که در قانون و احکام در مورد حقوق زنان بوده است ، انجام می دهد و نظراتش را در مقالات روزنامه ها به طور مستمر منتشر می کرده و حتا چندین بار او را از طریق نظمیه بازداشت می کنند و وقتی که رئیس نظمیه به او می گوید که شما صد سال زود به دنیا آمدید. او در پاسخ می گوید : نه ! من صد سال دیر متولد شدم. اگر زودتر به دنیا آمده بودم ، نمی گذاشتم که این طور با زنان بدرفتاری بشود و این همه قوانین ضد زن باشد.

 اما بجز این پنج زن که نام بردم ، زن دیگری به نام « بی بی استر آبادی » در دوران معاصر هست که در زمانی که با حضور زنان در مدرسه مخالفت می کردند او در خانه خودش محلی را آماده کرده بود که دختران به آن جا می آمدند و پیش او درس می خواندند. با این حال او مورد آزار و اذیت قرار می گرفته و چندین بار این مدرسه خانگی را می بندند ولی این زن همچنان با نهایت شهامت به کار خود ادامه داد و هرگز کار تدریس را برای دختران تعطیل نکرد. او کتابی را به نام « معایب الرجال » در پاسخ به تهمت هایی که مردان به زنان می زدند ، نوشت و در آنجا از زنان دفاع می کند.

همچنین لازم می دانم که از زن دیگری یاد کنم. او « دکتر مهرانگیز منوچهریان » است که اولین اتحادیه زنان حقوقدان را در ایران تاسیس کرد و بانی این امر شد که برای نخستین بار زنان بتوانند در دانشگاه حقوق درس بخوانند. چون متاسفانه تا سال 1325 زنان اجازه راه یافتن به دانشگاه حقوق را نداشتند. خود ایشان جزء نخستین زنانی بودند که موفق شدند پروانه وکالت دریافت کنند . این خانم برنده جوایز بسیاری شد و من در خاطرم هست که در سال 1342 وقتی که جایزه صلح را بُرد ، رئیس سازمان ملل در آن زمان به ایران آمد و در جشنی که به همین مناسبت برگزار شد آن جایزه را به او داد.

در ضمن با وجود این که او سناتور انتصابی از طرف شاه شد در مجلس سنای آن زمان ، در اعتراض به نابرابری های حقوقی برای زنان به ویژه ماده 18 قانون گذرنامه که در آن قید شده بود زن باید با احازه شوهرش از مملکت خارج شود ، به نشانه اعتراض فرمان سناتوری خودش را برای شاه بازپس فرستاد.

بد نیست که یادی هم بکنیم از برخی دیگر از زنان تاثیر گذار ایرانی مثل قمرالملوک وزیری که نخستین زنی است که بدون ججاب به روی صحنه رفت و آواز خواند و در یک جامعه متعصب حتا این امکان بود که جان خودش را از دست بدهد ولی با این حال ایستادگی کرد .     

البته تعداد زنان شاخص ما به ویژه در دوران معاصر کم نیست و یکی از آن ها که جایزه صلح نوبل را نصیب خود کرده خانم شیرین عبادی است که برای زنان ایرانی افتخار آفرین بوده است.

و همچنین نمی توانیم از خانم سیمین بهبهانی و خانم سیمین دانشور که پیش کسوت و پیشرو هستند ، نامی به میان نیاوریم .

 

 

نظرات 9 + ارسال نظر
ژاله 29 بهمن 1386 ساعت 11:12 ق.ظ http://bibinaz-khanoom.persianblog.ir

اول از همه آمدم سر وقت شما ببینم در این مورد نوشتید یا نه.... ممنون....

فرامرز 29 بهمن 1386 ساعت 12:59 ب.ظ http://iranfara.blogfa.com

درود
این پیوند را در وبلاگتان بیافزایید. شاد و کامروا باشی.http://www.iranologyfo.net

جمال 29 بهمن 1386 ساعت 10:42 ب.ظ http://kah-gel.blogfa.com

پیروز و سربلند باشید

برگزیده 3 اسفند 1386 ساعت 02:39 ق.ظ http://mihanvamellat.blogfa.com/

سروده ای از صادق سرمد:
بر بزرگان جمت اشکی نمیریزی ولی
در عزای تازیانت عیش عاشوراستی
بر ابومسلم نمیگریی که خنداندت ولی
در غم طفلان مسلم شیونت برپاستی
سد هزاران لاله از ایران زمین شد داغدار
تو هنوزت شیون از داغ دل لیلاستی
اینهمه سردار ملی غوطه زد در خاک و خون
باز چشمت اشگریز اصغر و صغراستی
گریه بر خواری خود کن گر سر زاریت هست
خنده بر شادی خود کن گرت استغناستی
گریه کن بر انقراض دولت ساسانیان
کاین مذلتها همه برخاسته زآنجاستی
قرنها سعی تو در بیگاری بیگانه رفت
بر سرت بیگانه زآنرو سرور و آقاستی

درود بر شما دوست گرامی!
من نویسنده وبلاگ در جستجوی سده های فراموش شده هستم که همچون شما به فرهنگ و تاریخ کهن این سرزمین دلبسته هستم و هم اینکه بر روی دایره بالدار و ریشه های پیدایش آن کار کرده و مقاله می نویسم. تاکنون ۶ جستار را دراین باره آورده ام و برای بررسی ژرف و ریشه ای به مصر رفته و ریشه های اسطوره ای ان سرزمین را بررسی و موشکافی نموده ام. این پژوهشها ادامه داشته و سرانجام ان به بررسی دایره بالدار هخامنشیان و ریشه های باور ایرانیان باستان خواهد بود.
نیز به امید خداوند بزرگ جستارهای دیگری را نیز درباره تاریخ ایران باستان خط و زبان ایرانیان باستان و اسطوره های ایرانی خواهم آورد.
وبلاگ شما عالی و فرهنگی و ایرانی است در راه ایرانی و پارسی خود پیروز باشید و اگر امکان دارد به من سر بزنید
با سپاس فراوان!

فرامرز 5 اسفند 1386 ساعت 02:38 ق.ظ http://IRANfara.blogfa.com

درود بر شما
در واکنش به نابخردی که با پاره نمودن عکس پیشوای ملی، نابخردی خود را اثبات نمود، با " ناسیونالیسم- لیبرالیسم؛ همرهانی بایسته" به روزم. حتما بخوانید و دیدگاه خود را بگویید.

راستین 6 اسفند 1386 ساعت 09:13 ب.ظ http://www.rastindehghan.blogfa.com

درود و سپاس

موفقت و سلامتی را برای شما ارزومندم
شاد باشید
پاینده ایران بزرگ
با احترام

مسعود لقمان 7 اسفند 1386 ساعت 11:02 ق.ظ http://www.rouznamak.blogfa.com/

درود شاهین جان
کوشش هایت را ارج می نهم.
شاد و تندرست باشی

امرداد 8 اسفند 1386 ساعت 02:00 ب.ظ http://www.amordad6485.blogfa.com

سپاسگزار می‌شوم اگر از تارنگار خبری زرتشتیان ایران نیز بازدید کنید و دیدگاه خود را در خصوص این وبلاگ بیان کنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد